و«وحشت»[1]و اضطراب و«خشيت»[2]خواهد بود.و به اين جهت خشوع و ذلت و خوف و خشيت سيد كاينات-عليه افضل التّحيات-به مرتبهاى بود كه هر كه او را در وقت راه رفتن ملاحظه مىنمود چنان گمان مىكرد كه بر روى در مىافتد.و از يقين او به كمالات غير متناهيه حق و با جمال تام جميل مطلق هميشه در مقام شوق و محبت،بلكه در وله و حيرت خواهد بود.و حكايات اصحاب يقين از انبياء و مرسلين و أولياء كاملين در خوف و شوق،و آنچه از براى ايشان رو مىداد از تغيّر و تزلزل و اضطراب و«وله» [1]و بهجت و«استغراق»، [2]چه در حال نماز و چه در غير آن مشهور و كتب تواريخ و قصص به آنها«مشحون» [3]است.غشهاى سيّد كاينات در اوقات مناجات گوشزد خاص و عام گشته و بى خوديهاى سيد اوصياء در هنگام صلوة متواتر ميان اهل اسلام شده.و چگونه كسى كه يقين واقع به خداوند متعال،و علم به عظمت و جلال او داشته باشد و او را مطّلع بر خفاياى احوال و دقايق اعمال خود داند معصيت او را مىكند و در حالت اشتغال به عبادات او و ايستادن در خدمت او،وحشت و خشيت و انفعال و خجلت از براى او حاصل نمىشود؟!و حال اينكه مشاهده مىكنيم كه كسى در حضور شخصى باشد از اكابر دنيا كه او را في الجمله شوكتى بوده باشد با وجود علم او به پستى در ذات آن،در اوّل و آخر به نوعى انفعال و دهشت از براى او حاصل مىشود كه از خود غافل مىگردد و جميع حواس خود را متوجه و ملتفت او مىگرداند.
سوم آنكه:مستجاب الدعوه بلكه صاحب كرامات بوده باشد،زيرا كه هر قدر يقين انسان زياد مىشود جنبه تجرد او غالب مىگردد و به اين سبب قوّه تصرف در جميع مواد كائنات كه از شأن مجردات است به جهت او حاصل مىشود.
و از حضرت امام جعفر صادق-عليه السّلام-مروى است كه فرمودند:«يقين بنده را مىرساند به هر مرتبه بلند و مقام ارجمند،همچنان كه رسول خدا-صلى الله عليه و آله و سلم-خبر دادند از شأن يقين در وقتى كه در خدمت آن حضرت مذكور شد كه عيسى بن مريم-على نبينا و آله و عليه السلام-بر روى آب راه مىرفت فرمودند كه:هر گاه