نام کتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 817
امام در پاسخ فرمود: ما در مورد آنچه از (وصاياى) او رسيده اختلاف كرديم نه
درباره خودش، امّا شما پس از گذشتن از دريا هنوز پاهايتان نخشكيده بود كه به
پيامبر خود گفتيد: «براى ما هم بتى بساز همان گونه كه اين قوم بت پرست، بتهايى
دارند و او فرمود: شما مردمى نادان هستيد». [1] 318- از امام سؤال شد، به چه وسيله در ميدان نبرد بر
همتايان خود غالب آمدى؟ فرمود:
من با هيچ كس روبرو نشدم جز اين كه مرا بر ضدّ خودش كمك كرد.
شريف رضى رحمه الله مىگويد: اشاره به اين مىكند كه هيبتش در دلها جاى گرفته
بود و مبارزان مقهور هيبت او مىشدند.
319- به «محمّد بن حنفيّه» فرزندش فرمود:
فرزندم! از فقر بر تو مىترسم از آن به خدا پناه ببر! چرا كه فقر دين انسان را
ناقص و عقل و انديشه او را مشوّش و مردم را نسبت به او و او را نسبت به مردم بدبين
مىسازد.
320- امام به كسى كه از آن حضرت مسأله پيچيدهاى را پرسيد؛ فرمود:
همواره براى كسب آگاهى، پرسش كن نه براى بهانه جويى و توليد دردسر، چرا كه
نادانِ آماده يادگيرى، شبيه عالم است، و عالم و دانشمند خلافگو همچون نادانى است
كه بهانه جو و ناراحت كننده است.
321- ابن عبّاس نظر خود را به عنوان يك مشاور در مسألهاى به محضر امام بيان
كرد، امّا امام با عقيده او موافقت نكرد و فرمود: تو حق دارى نظر مشورتى خود را به
من بگويى و من روى آن بينديشم و تصميم نهايى بگيرم، امّا اگر بر خلاف نظر تو تصميم
گرفتم، بايد از من اطاعت كنى! (اشاره به اين كه مشاوران تنها حقّ اظهار نظر دارند
نه اين كه نظرات خود را بر رهبرشان تحميل كنند).
322- نقل شده هنگامى كه امام از صفّين بازگشت و به كوفه وارد شد، از محلّه
قبيله شباميين عبور فرمود، مشاهده كرد كه، زنان بر كشتگان صفّين مىگريند «حرب بن
شرحبيل شبامى» كه از سران آن قبيله بود، به حضور آن حضرت رسيد. امام به او فرمود:
آيا زنان شما آن طور كه مىشنوم بر شما چيره شدهاند؟ آيا آنها را از اين ناله ها
باز نمىداريد؟ «حرب» پياده همراه امام حركت مىكرد، در حالى كه آن حضرت سوار بود،
به او فرمود: بازگرد چرا كه پياده حركت كردن شخصى مانند تو در ركاب مثل من، مايه
فتنه و غرور بر والى و ذلّت و خوارى براى مؤمن است.
323- امام عليه السلام روز جنگ نهروان هنگامى كه از كنار كشتگان خوارج،
مىگذشت، فرمود:
بدا به حال شما! آن كس كه شما را فريب داد به شما ضرر زد. به امام عليه السلام
عرض شد اى امير مؤمنان چه كسى آنها را فريب داد؟ فرمود: شيطان گمراهگر و نفس
امّاره آنها را به وسيله آرزوها فريفت، راه گناه را بر آنها گشود، نويد پيروزى به
آنها داد و آنها را به جهنّم فرستاد.