responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 363

آفرينش طاووس‌

يكى از شگفت انگيزترين آنها «طاووس» است كه در موزونترين شكلش بيافريد و با رنگهاى مختلف به عاليترين صورت رنگ‌آميزى كرد، با بالهايى كه شاهپرهاى آن را بر يكديگر قرار داد و دُمى كه دامنه آن را طولانى گردانيد كه به هنگام حركت به سوى جفت خويش آن را از هم مى‌گشايد و همچون چترى بر سر خود سايبان مى‌سازد! گويى بادبان كشتى است كه ناخدا آن را برافراشته و هر لحظه آن را به طرفى مى‌چرخاند، با اين همه زيبايى و رنگ در دريايى از غرور فرو مى‌رود و با حركات متبخترانه‌اش به خود مى‌نازد! و همچون خروس ... با جفت خويش مى‌آميزد و همانند حيوانات نرى كه از طغيان شهوت به هيجان آمده‌اند با او در آميخته باردارش مى‌كند. اين حقيقت را مى‌توان با چشم مشاهده كرد. من همچون كسى نيستم كه با دليلى ضعيف مطلبى را بگويم و اگر كسى خيال كند كه باردارشدن طاووس به وسيله قطرات اشكى است كه اطراف چشم جنس نر حلقه مى‌زند و طاووس ماده آن را مى‌نوشد و سپس بدون آميزش با نر، بلكه در اثر همان اشكها، تخم‌گذارى مى‌كند، اين افسانه بى اساسى است، ولى اين عجيبتر از افسانه توليد مثل كلاغ نيست (به هر حال) چنين به نظر مى‌آيد كه نى‌هاى پر طاووس همچون شانه‌هايى است كه از نقره ساخته شده و آنچه بر آنها روييده است، يعنى دايره هاى شگفت‌انگيز و خورشيدهايى كه روى آنها نقش گرديده، همچون طلاى خالص و پاره هايى است از زبرجد!

اگر بخواهى آن را به آنچه زمين (به هنگام بهار) رويانيده تشبيه كنى، خواهى گفت دسته گلى است كه از شكوفه هاى گوناگون تمام گلهاى بهارى چيده شده و چنانچه بخواهى آن را به پوشيدنيها مانند نمايى خواهى ديد همچون پارچه هاى زيباى پرنقش و نگار يا همچون پرده هاى رنگارنگ يمنى است و هرگاه دوست داشته باشى با زيورها آن را مقايسه نمايى، همچون نگينهاى رنگارنگى است كه در نوارى از نقره كه با جواهر زينت شده است، قرار گرفته باشد.

همچون كسى كه به خود مى‌بالد، با عشوه و ناز قدم بر مى‌دارد، گاهى سر را بر مى‌گرداند و به بالها و دمش خيره نگاه مى‌كند، ناگاه از جمال دل آرايى كه پر و بالش به او بخشيده و رنگ آميزه‌هايى كه همچون لؤلؤ و جواهر به هم آميخته است قهقه سر مى‌دهد، امّا آن گاه كه به پاهايش نظر مى‌افكند آن‌چنان با گريه فرياد مى‌كشد كه استغاثه و ناله جانكاهش از آن به خوبى آشكار مى‌گردد و گواه صادق دردى است كه در درون دارد؛ چه اين‌كه پاهايش همچون پاهاى خروس خلاسى باريك و زشت است و در يك سوى ساق پايش ناخنكى مخفى روييده است و در موضع يال كاكلى سبز رنگ و پر خال برايش قرار داده شده، گردنش همچون ابريق و از گلوگاه تا روى شكمش به رنگ وسمه يمانى (سبز) است ...

و يا همچون حريرى است كه بر تن كرده و چون آئينه‌اى صيقلى مى‌درخشد، بر اطراف سر و گردنش گويى معجرى است سياه رنگ كه زنى آن را بر سر و گردن پيچيده،

نام کتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 363
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست