نام کتاب : معاد و جهان پس از مرگ نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 186
بنابراين آگاهى من به وجود خودم به اين صورت نيست كه عكسى از وجود من در ذهنم
ترسيم شده باشد بلكه از اين راه كه خود من از خودم جدا نيستم.
به عبارت ديگر: آگاهى ما از موجودات خارجى، مثلًا از اينكه اين كتاب پيش روى
ما است و خطوط و نقوشى دارد از اين راه است كه نقشهاى از آنها در ذهن ما ترسيم
مىگردد و از اين طريق احاطه به وضع خارج پيدا مىكنيم.
اين نوع علم را در فلسفه «علم حصولى» يا ارتسامى مىنامند.
اما آگاهى ما از وجود خودمان چنين نيست زيرا همان طور كه گفتيم اين آگاهى از
طريق نقشه و تصوير ذهنى نمىباشد؛ بلكه زائيده اين است كه ما خودمان پيش خودمان
حاضريم.
اين نوع علم را علم حضورى مىنامند.
به هر حال، آگاهى ما از خودمان روشنترين معلومات ما است و احتياج و نيازى
ابداً به استدلال ندارد، و استدلال معروفى كه دكارت فيلسوف معروف فرانسوى براى
وجود خودش كرده كه: «من فكر مىكنم پس هستم» استدلال زايد و نادرستى به نظر
مىرسد، زيرا پيش از آنكه اثبات كند، دوبار اعتراف به وجود خودش كرده (يكبار آنجا
كه مىگويد «من» و بار ديگر آنجا كه مىگويد «مىكنم») ... اين از يكسو.
از سوى ديگر اين «من» از آغاز تا پايان عمر يك واحد بيشتر نيست «من امروز» همان «من ديروز» همان
«من بيست سال قبل» مىباشد. من از كودكى تاكنون يك نفر بيشتر نبودم من همان شخصى
هستم كه بودهام و تا آخر عمر نيز همين شخصم، نه شخص ديگر، البته درس خواندم، با
نام کتاب : معاد و جهان پس از مرگ نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 186