نام کتاب : مديريت و فرماندهى در اسلام نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 22
در اين جا
هدف بعثت را، نجات بشريّت از «ضَلال مُبين»، از طريق تلاوت آيات الهى و تزكيه و
تعليم كتاب و حكمت (انواع علوم) شمرده، و پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم موظّف
شده است جهت گيرى برنامههاى خود را براساس وصول به اين دو هدف بزرگ «تعليم» و
«تربيت» تنظيم كند.
جالب اين كه
در آيات قرآن گاه «تعليم» بر «تربيت» مقدّم داشته شده و گاه «تربيت» بر «تعليم»
[1] اشاره به اين كه اين هر دو در يكديگر تأثير متقابل دارند؛ يعنى،
پارهاى از مراحل، آگاهى سرچشمه پرورشهاى اخلاقى است، همانگونه كه آمادگيهاى
اخلاقى نيز سرچشمه حركت به سوى آگاهى و شناخت صحيح و بدون پرده و حجاب است.
و لذا خداوند
قرآن را مايه هدايت پرهيزكاران مىشمرد (ذلِكَ الْكِتابُ لا
رَيْبَ فيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقينَ).[2]
بديهى است
براى وصول به اين دو هدف بزرگ، راهى جز استفاده از اهرم حكومت نيست.
چگونه ممكن
است مسأله تعليم و تربيت بدون يك شبكه وسيع آموزشى كه برنامهريزى آن از ناحيه
حكومت انجام مىشود و از طريق بيت المال تغذيه مىگردد، و جهت اصلى آن انسانسازى
و تهذيب اخلاق و تزكيه نفوس و پيشرفت علم و فرهنگ است و بدون اتّكاى به يك حكومت
نيرومند و صالح پياده شود!
چرا يكى از
خطوط اصلى سياستهاى استعمارى، استعمار فكرى است؛ و چرا آنها از كودكستان گرفته تا
دانشگاه، و از وسائل ارتباطى جمعى گرفته تا مغزهاى متفكّران، همه را براى تحكيم
پايههاى استعمار خود بسيج مىكنند!
آيا جز اين
است كه از اين طريق مىخواهند مصلحان الهى و آزادانديشان جهان را منزوى سازند تا
به اهداف شوم خود برسند!
[1]- سوره بقره، آيه 129 و سوره آل عمرا، آيه
164 و سوره جمعه، آيه 2.