نام کتاب : قهرمان توحيد، شرح و تفسير آيات مربوط به حضرت ابراهيم( ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 62
الف) من هم
به ديدنش نروم.
ب) نسبت به
اين امور بىتفاوت باشم.
ج) دسته گل و
هديهاى تهيّه كنم و به ديدن او بروم.
سفارش اسلام
برخورد سوم است و لذا خداوند متعال مىفرمايد:
«ادْفَعْ بِالَّتِى هِىَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِى بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ
كَأَنَّهُ وَلِىٌّ حَمِيمٌ»؛[1] بدى را با
نيكى دفع كن، ناگاه (خواهى ديد) همان كسى كه ميان تو و او دشمنى است، گويى دوستى
گرم و صميمى است».
مالك اشتر
لباس سادهاى پوشيده بود و از بازار كوفه عبور مىكرد. سبزى فروشى مقدارى سبزى
گنديده به سمت مالك پرتاب كرد، فرمانده لشكر اميرالمؤمنين على عليه السلام كه در
ميدان جنگ، قهرمانان دشمن، تاب مقابله با وى را نداشتند بىاعتنا به اين اهانت به
راه خود ادامه داد. همكاران سبزى فروش به او گفتند: «اين مرد را شناختى؟ او مالك
اشتر فرمانده لشكر حضرت على عليه السلام است.
ممكن است تو
را به خاطر اين اهانت مجازات سختى كند، در پى او برو و عذرخواهى كن». سبزى فروش در
جستجوى مالك از اين كوچه به آن كوچه رفت تا اين كه در نهايت وى را در مسجد در حال
نماز يافت. صبر كرد نماز مالك به پايان رسيد، سپس خود را به روى دست و پاى مالك
انداخت و از وى عذرخواهى كرد. مالك گفت: «به مسجد نيامدم، مگر براى اين كه از خدا
براى تو طلب بخشش كنم!». [2]
راستى اگر
مسلمانان از يك سو به رأفت و رحمت اسلامى روى آورند، و از سوى ديگر بدىها را با
خوبى پاسخ دهند، چقدر از حجم پروندههاى دادگسترى كاسته مىشود.