در حالى كه
از سويى طرفداران مذاهب بزرگ و زنده جهان، بعثت پيامبران خدا را براى تعليم و
تربيت نوع انسان، لازم و حتمى مىشمرند و بدون آن همه چيز (حتى نظام
اجتماعى) را ناقص مىدانند و دلايل گوناگونى براى اين ادّعا مىآورند.
از سوى ديگر
برهمايىها، به طور كلى بعثت پيامبران را بيهوده و بلكه محال و غير معقول دانسته و
انجام همان وظايفى را كه عقل براى انسان تعيين مىكند كافى مىشمرند و بيش از آن
براى بشر در پيشگاه خداوند، وظيفهاى قائل نيستند! در اينجا لازم است با منطق و
طرز تفكر برهمايىها 1 آشنا شويم تا زمينه فكرى مناسبى براى بحثهاى آينده
(لزوم بعثت انبياء) براى ما پيدا شود.
برهمايىها
مىگويند:
1-
پيامبران آنچه را كه ممكن است براى ما بياورند از دو حالت خارج نيست:
الف)
عقل ما آن را درك مىكند.
ب)
عقل ما آن را درك نمىكند.
اگر عقل ما
آن را درك مىكند، احتياجى به زحمت پيامبران نيست