در اينجا نيز عقل هر كس يم گويد: بايد صلاح و فسادكار را سنجيد، اگر صلاح و
فايده آن بيشتر باشد، بايد آن را انجام داد (ضرر
كمتر را تحمل نمود.) و اگر ضرر و فسادش بيشتر
است، بايد از آن صرف نظر كرد (بايد از
منافع كمتر چشم پوشيد.) و اگر هر دو مساوى بودند،
هم مىتوان آنن را انحام داد و هم مىتوان ترك كرد. اين يك تقسيم روشن و غير قابل
ترديد است كه هر كس پيرو هر عقيدهاى باشد، نمىتواند اين موضوع را انكار كند.
هر كس در زندگى روزانه خود از اين اصل پيروى مىكند، يعنى هر گاه سود و زيان
او از نظر او اهميت بيشترى دارد، يعنى براى كسب منافع بيشتر، ضررهاى كمتر را
استقبال مىكند، همان طور كه به خاطر دفع ضررهاى مهمتر از منافع كمتر چشم
مىپوشد.
اگر كسى مبتلا به بيمارى آپانديست بشود [1] و جان خود را در معرض خطر ببيند، پس از مطالعه در اطراف و
جوانب كار، خود را بر سر دو راهى مىبيند.
الف) تحمل درد و رنج طاقت فرسا و سپس چشم از جهان فرو بستن.
ب) تحمل درد و ناراحتىهاى موقت عمل جراحى و سر انجام بهبودى يافتن.
بديهى است هر آدم با شعورى، راه دوم را- كه راه عاقلانهاى است
[1]-/ آپانديس نام دنباله كوتاهى است
كه در انتهاى روده كور قرار دارد و آپانديسيت ناممرضى است كه بر اثر التهاب آن به
وجود مىآيد