خياليه در اين سات كه صورت آنچه را كه قبلًا از خارج دريافته، به هنگام لزوم
در افق ذهن ايجاد نمايد يا صورتهايى را با يكديگر تركيب كند، نه اينكه بدون
اختيار، به صورتى كه در عقل است لباس خيالى بپوشاند. به همين جهت هنگامى كه
پارهاى از اختلافات روحى به انسان دست مىدهد، آنچه را در عالم خيال تصور مىكند،
به صورت شبحهاى خارجى در برابر چشم او مجسم مىگردد، اين نوع فعاليت قوه خياليه،
دليل بر قدرت آن نيست، بلكه دليل بر بيمارى و انحجراف آن از سلامت و تعادل
مىباشد.
3- نظر فلاسفه جديد درباره وحى
به طور كلى فلاسفه جديد، وحى را به عنوان يكى از مظاهر شعور باطن و يا وجدان
نا آگاه معرفى مىكنند.
خوب است براى توضيح اين سخن، قسمتى از گفتار دانشمند بزرگ مصرى- محمد فريد
وجدى نويسنده معروف دائرة المعارف را در باره تاريخچه اين نظريه نقل كنيم و سپس به
بررسى در پيرامون آن نظر بپردازيم.
او در دائرة المعارف خود ذيل ماده وحى مىنويسد: «غربىها تا قرن 16 ميلادى، مانند ساير ملتها،
قائل به وحى بودند، ميرا كتابهاى مذهبى آنها پر از اخبار انبيا بود. علم جديد آمد
و قلم روى كليه مباحث روحى و ماوراء طبيعى كشيد و مسئلهوحى هم جزء خرافات قديمى
شمرده شد و آن را معلول سوء استفاده مدعيان نبوت يا مولود بيمارىهاى روحى
دانستند!.
قرن 19 ميلادى (1864) فرا رسيد جهان روح به وسيله دانشمندان