يكى از
مسائلى كه مخالفان شيعه، مخصوصاً وهابىها، زياد روى آن مانور داده، و به واسطه آن
بر عليه شيعه تبليغ مىكنند و گمان مىكنند كه از نقاط ضعف شيعه محسوب مىشود
تقيّه است، در حالى كه تقيّه برگرفته از قرآن مجيد و روايات اسلامى و دليل عقل
است.
معناى
تقيّه
چنانچه (به
عنوان مثال) مسلمانى در دست بتپرستى گرفتار شود، و يا در محيط بتپرستان زندگى
كند، و يقين داشته باشد كه اگر آنها پى به عقيده او ببرند ممكن است خون او را
بريزند يا صدمهاى به او وارد كنند، در چنين صورتى اين شخص مىتواند اعتقادات
واقعى خود را كتمان كند و جان خويش را حفظ نمايد، تا خونش بيهوده ريخته نشود و اين
تقيّه نام دارد. البتّه مواردى كه ريختن خون انسان باعث تقويت درخت پربار اسلام
مىگردد، مانند آنچه شهداى كربلا انجام دادهاند، از اين حكم مستثناست. امّا در
مواردى كه ريخته شدن خون هيچ اثرى ندارد بايد با استفاده از سپر تقيّه جان خود را
حفظ كرد.
همچنين اگر
شيعهاى گرفتار وهّابىهاى متعصّب آدمكش شود، كه اگر پى به عقيده واقعى او ببرند
او را خواهند كشت، عقل و شرع به او اجازه ابراز عقيده واقعىاش را نمىدهد.
بنابراين، تقيّه در برابر كفّار و انساننماها يكسان است مهم احساس خطر، و
نتيجهاش كتمان عقيده و به تبع آن، زنده بودن است.
ادلّه جواز
تقيّه
حداقل از سه
آيه قرآن جواز تقيّه استفاده مىشود. توجّه فرماييد: