مذهبى خوبى
دارند. دو نفر را به يثرب (مدينه) بفرستيم تا در مورد آنچه محمّد آورده تحقيق
كنند». فرستادگان مشركان قريش به نزد علماى يهود در يثرب رفته و از آنها در مورد
دين جديد سؤال كردند. يهوديان گفتند: سه سؤال از او بپرسيد، اگر به دو سؤال جواب
مفصّل و به سؤال سوم جواب سربسته بدهد، دعوت او حق است و چنانچه از عهده سؤالات
برنيايد ادّعايش حقيقت ندارد. سؤالات سهگانه به شرح زير است:
1. چه كسانى
شهر و قوم و قبيله خود را ترك كرده، و به غارى در خارج از شهر پناه بردند؟ تعداد
آنان چند نفر بود؟ و شرح حال آنها چيست؟
2. مردى كه
بر شرق و غرب عالم مسلّط شد، كه بود و چه برنامهاى داشت؟
پاسخ اين دو
سؤال را بايد مفصّل بدهد.
3. حقيقت روح
چيست؟ اين سؤال يك سؤال فلسفى است و پاسخى اجمالى دارد.
نمايندگان
مشركان قريش به مكّه بازگشته و گزارش سفر خود را دادند.
مشركان نزد
حضرت رسول صلى الله عليه و آله آمدند و گفتند: اى محمّد! سه سؤال داريم، اگر پاسخ
آنها را بگويى، آيينت را مىپذيريم. سپس سؤالهاى خود را مطرح كردند.
دو نكته در
اينجا قابل توجّه است:
الف)
عرب جاهلى نه سواد داشت و نه اهل تمدّن و علم و دانش بود، ولى گفتند: بدون تحقيق،
نه «انكار» مىكنيم و نه «تصديق»، بلكه «تحقيق» مىنماييم.
و اين پيام
مهمّى براى ما دارد كه در مورد هر خبرى زود موضعگيرى نكنيم. نه انكار كنيم و نه
تصديق، بلكه در مورد آن مسأله تحقيق نماييم و پس از تحقيق كافى آن را انكار يا
تصديق كنيم. متأسّفانه در جامعه امروزى ما، شايعات فراوانى