responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : داستان ياران نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 271

شمارى از مؤمنين به آيينش ايستاده بودند. حضرت صالح عليه السلام به آنها فرمود: از بتهايتان چيزى بخواهيد». بت پرستان در مقابل بت‌هاى خود زانو زدند و از آنها تقاضايى كردند، امّا جوابى نشنيدند، در دعاى خود اصرار ورزيدند و گفتند:

«آبروى ما در خطر است. عمريست كه شما را مى‌پرستيم و براى حفظ شما هزينه‌ها كرده‌ايم، اكنون دعايمان را اجابت كنيد و ما را نزد صالح سرافكنده نسازيد!» امّا باز هم جوابى نگرفتند. هرچه اصرار و التماس و تضرّع و زارى بيشتر شد نتيجه كمترى عايدشان شد. حضرت صالح عليه السلام فرمود: «كارى از آنها ساخته نيست بى جهت اصرار نكنيد و خودتان را خسته ننماييد». نوبت حضرت صالح عليه السلام شد. بت پرستان گفتند: «از خداوند بخواه دل كوه را بشكافد و شترى قوى پيكر خارج شود». حضرت دست‌ها را به دعا بلند كرد و همان چيزى كه آنها خواسته بودند را از خداوند خواست ناگهان كوه شكافته شد و شترى قوى پيكر و به دنبالش بچّه شترى از كوه خارج شد. آيات ذيل مسائل مربوط به اين معجزه را بيان كرده است. توجّه فرماييد.

« «قَالَ هَذِهِ نَاقَةٌ لَهَا شِرْبٌ وَلَكُمْ شِرْبُ يَوْمٍ مَّعْلُومٍ* وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابُ يَوْمٍ عَظِيمٍ»؛ گفت: «اين ناقه‌اى است كه (معجزه الهى است) براى او سهمى از آب (قريه)، و براى شما سهم روز معيّنى است. هيچ‌گونه آزارى به آن نرسانيد، كه عذاب روزى بزرگ شما را فرا خواهد گرفت!». [1]

امّا آن قوم سركش ايمان نياوردند و ناقه صالح را پى كردند. به همين جهت عذاب الهى آنها را فرا گرفت و نابود شدند.

سؤال: چگونه امكان دارد برخلاف قوانين طبيعت، كوه شكافته شود و شترى از دل كوه بيرون بيايد؟


[1]. سوره شعراء، آيه 155 و 156.

نام کتاب : داستان ياران نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 271
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست