ملاحظه مىفرماييد كه در يك عبارت كوتاه شرايط مهم كارگر و كارمند بيان شده
است. از نظر قرآن كارگر و كارمند بايد قوى و امين باشد، بنابراين آدمهايى كه
ضعيفند و توانايى انجام كار مورد نظر را ندارند يا قوى هستند ولى از امانت كافى بى
بهرهاند را نبايد به واسطه پارتى بازى يا به عنوان ارفاق يا به قصد كمك يا به هر
عنوان ديگر استخدام كرد. اگر اين دو شرط در استخدامها عملى شود جهان متحوّل
مىگردد. البتّه آنچه ذكر شد مربوط به كارهاى جسمانى است، امّا در مورد كارهاى
فكرى شرايط ديگرى لازم است كه در آيه شريفه 57 سوره مباركه يوسف به آن اشاره شده
است. هنگامى كه حضرت يوسف عليه السلام به عزيز مصر پيشنهاد داد كه عهده دار خزانه
دارى مصر شود گفت: « «إِنِّى حَفِيظٌ
عَلِيمٌ»؛ من نسبت به اين كار هم دانش كافى دارم و هم
امانتدارم» اينجا قدرت جسمانى كارآيى ندارد، بلكه دانش مديريتى لازم است. نتيجه
اين كه در كارهاى جسمانى قدرت و امانت و در كارهاى فكرى دانش كافى و امانت، لازم
است.
حضرت شعيب عليه السلام كه از پيشنهاد دخترش خوشحال شده بود، طبق آيه 27 سوره
قصص خطاب به حضرت موسى عليه السلام فرمود:
« «قَالَ إِنِّى أُرِيدُ أَنْ أُنكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَىَّ
هَاتَيْنِ عَلَى أَنْ تَأْجُرَنِى ثَمَانِىَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْراً
فَمِنْ عِنْدِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِى إِنْ شَاءَ
اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ»؛ (شعيب) گفت:
من مىخواهم يكى از اين دو دخترم را به همسرى تو درآورم به اين شرط كه هشت سال
براى من كار كنى؛ و اگر آن را تا ده سال افزايش دهى، محبّتى از ناحيه توست؛ من
نمىخواهم كار سنگينى بر دوش تو بگذارم؛ و انشاءاللّه مرا از صالحان خواهى
يافت!». [1]
حضرت شعيب مهريه دخترش را هشت سال چوپانى حضرت موسى عليه السلام