responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : داستان ياران نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 241

به هر حال موسى عليه السلام وارد خانه حضرت شعيب شد. خانه‌اى كه نور نبوّت، معنويّت و روحانيّت از جاى جاى آن نمايان بود. پيرمردى نورانى، باوقار و با موهايى سفيد كه در گوشه‌اى نشسته بود، به موسى عليه السلام خوش آمد گفت، سپس از او پرسيد: از كجا مى‌آيى؟ در اين شهر چه مى‌كنى؟ چرا تنهايى؟ حضرت موسى تمام داستان را براى آن حضرت بيان كرد. حضرت شعيب به او اطمينان داد كه ديگر خطرى از سوى فرعونيان او را تهديد نمى‌كند. موسى عليه السلام به زودى متوجّه شد كه استاد بزرگى يافته، استادى كه چشمه‌هاى زلال علم، معرفت و تقوا از وجودش مى‌جوشد و مى‌تواند به خوبى او را سيراب كند. حضرت شعيب عليه السلام نيز احساس كرد شاگرد لايق و مستعدّى يافته، شاگردى كه مى‌تواند علوم، دانش و تجربيّات خود را به او منتقل كند. و هر دو از يافته خود مسرور شدند. دختر شعيب كه گويا از بردن گوسفندان به صحرا و برخورد با مردان خسته شده بود، و از سويى اين جوان را براى چوپانى فرد مناسبى مى‌ديد، پيشنهاد داد:

« «قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنْ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِىُّ الْأَمِينُ»؛ يكى از آن دو (دختر) گفت: اى پدر! او را استخدام كن، زيرا بهترين كسى را كه مى‌توانى استخدام كنى آن كسى است كه نيرومند و درستكار باشد (و او همين مرد است)!» [1] دخترى كه در دامان پيامبر خدا پرورش يافته باشد انسان هوشيار و منطقى است، لذا براى پيشنهاد خود دليل آورد. و آن اين كه: بهترين كارگر كسى است كه هم قدرت بدنى مناسبى داشته باشد و هم امين باشد و موسى عليه السلام در هر دو جهت امتحان خود را داده بود. آن هنگام كه به تنهايى دلوى را از چاه كشيد كه چوپان‌ها ده نفره مى‌كشيدند امتحان قدرتش را پس داد، و زمانى كه از دختر شعيب خواست در پشت سر او حركت كند از امتحان امانت سربلند خارج شد.


[1]. سوره قصص، آيه 26.

نام کتاب : داستان ياران نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 241
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست