مىكند: «بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ
كُنتُمْ مُؤْمِنِينَ» سپس مىگويد: بقية الله و
حجت و خليفه او در ميان شما من هستم. پس از آن هيچ كس بر او سلام نمىكند مگر اين
كه مىگويد: «السلام عليك يا بقيّة اللّه فى ارضه». [1]
بقيّة اللّه معناى گستردهاى دارد و شامل هر چيزى كه باقى بماند و جنبه الهى
داشته باشد مىشود، چه در مسائل اقتصادى باشد مانند: مالى كه خمس و زكات آن داده
شده و چه در مسائل معنوى مانند: حضرت مهدى عليه السلام كه باقيمانده انبيا و اوليا
و امامان معصوم عليهم السلام است.
در ضمن توجّه به اين نكته لازم است كه: آيات قرآن مجيد هرچند در مورد خاصّى نازل
شده باشد، امّا مفاهيم جامعى دارد كه مىتواند در اعصار و قرون بعد، بر مصداقهاى
كلّىتر و وسيعتر، تطبيق شود. مثلًا در آيه مورد بحث منظور از «بقيّة اللّه» در داستان قوم
شعيب، سود و سرمايه حلال، يا پاداش الهى است، ولى هر موجود نافع كه از طرف خداوند
براى بشر باقى مانده و مايه خير و سعادت گردد «بقيّة اللّه» محسوب مىشود. و حضرت
مهدى كه آخرين پيشوا و بزرگترين رهبر انقلابى پس از قيام پيامبر اسلام صلى الله
عليه و آله است، يكى از روشنترين مصاديق «بقيّة اللّه» است. [2]
« «وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ»؛ و من مسوول اعمال شما و موظّف به اجبار كردنتان بر پذيرفتن اين راه نيستم». [3] وظيفه شعيب
پيامبر عليه السلام و ساير انبياى الهى عليهم السلام نشان دادن راه و چاه است و
اجبارى بر طىّ راه از سوى آن بزرگواران صورت نمىگيرد. به قول شاعر: