مىپردازند و آرزوى ورود به بهشت را در سر مىپرورانند.
آنها نيم نگاهى هم به جهنّميان دارند، اما نه نگاه اشتياق و اميد به ورود،
بلكه نگاه ترس و حزن از ورود به آن و آرزوى دورى و نجات از جهنّم. به اين آيه توجه
فرماييد:
« «وَإِذَا صُرِفَتْ أَبْصَارُهُمْ تِلْقَاءَ أَصْحَابِ
النَّارِ قَالُوا رَبَّنَا لَاتَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ»؛ و (امّا) هنگامى كه چشمشان به دوزخيان مىافتد مىگويند:
پروردگارا! ما را با جمعيّت ستمگران قرار مده». [1] تعبير به «إِذَا صُرِفَتْ أَبْصَارُهُمْ» اشاره به اين حقيقت است كه آنها از مشاهده جهنّميان تنفّر دارند، و گويا
نگاهشان به آنها، آميخته با اكراه و اجبار است، نه از روى ميل و اختيار. آيه فوق
در مورد گروه اوّل از ساكنان اعراف بود كه در آنجا متحيّر و سرگردانند، امّا آيات
بعد در مورد گروه دوم است كه در حقيقت ناظران بهشت و جهنّمند.
در آيه بعد قرآن مىفرمايد:
« «وَنَادَى أَصْحَابُ الْأَعْرَافِ رِجَالًا
يَعْرِفُونَهُمْ بِسِيمَاهُمْ قَالُوا مَا أَغْنَى عَنْكُمْ جَمْعُكُمْ وَمَا
كُنتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ»؛ اصحاب اعراف،
مردانى (از دوزخيان) را كه از سيمايشان آنها را مىشناسند، صدا مىزنند و
مىگويند: (كه) نه جمعآورى (مال و ثروت) شما و نه تكبّر ورزيدن شما، به حالتان
سودى نداد!». [2] مثلًا
خطاب به فرعون مىگويند: چه شد آن همه مال و منال و ثروت؟ چه شد آن همه لشكر و
سرباز و ساز و برگ نظامى؟ چه شد آن همه ظلم و جنايت و كشتن زنها و جنينهاى معصوم
و بىگناه؟ نتيجه آن همه تكبّر و خود برتر بينى و لاف خدايى زدن چه شد؟
در آيه بعد ضمن اشاره به گروه متحيّر و سرگردان در اعراف، خطاب به