فضيلتى نسبت به خود نمىبينيم، بلكه گمان مىكنيم كه شما دروغگو هستيد!». [1]
حضرت نوح عليه السلام در پاسخ آنها فرمود: « «وَمَا أَنَا بِطَارِدِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّهُمْ
مُلَاقُوا رَبِّهِمْ وَلَكِنِّى أَرَاكُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ»؛ و من، كسانى را كه ايمان آوردهاند، (به خاطر شما) از خود
طرد نمىكنم، چرا كه آنها پروردگارشان را ملاقات خواهند كرد؛ (اگر آنها را از خود
برانم، در دادگاه قيامت، خصم من خواهند بود)، ولى شما را گروهى مىبينم كه جهالت
به خرج مىدهيد!». [2]
و در ادامه فرمود: « «وَيَا قَوْمِ مَنْ
يَنصُرُنِي مِنَ اللَّهِ إِنْ طَرَدْتُّهُمْ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ»؛ اى قوم من! چه كسى مرا در برابر (مجازات) خدا يارى مىدهد
اگر آنان را طرد كنم؟ آيا متذكر نمىشويد؟!». [3]
ايراد مذكور مخصوص حضرت نوح نبود!
آنچه در مورد پيروان حضرت نوح عليه السلام و مخالفانش گفته شد، اختصاص به آن
حضرت نداشته، بلكه در مورد ساير پيامبران نيز چنين بوده است. اوّلين گروهى كه به
پيامبران ايمان مىآوردند جوانهاى كارگر و كمدرآمد و بااخلاص بودند و ثروتمندان
نسبت به اين مسأله اشكال كرده و نق مىزدند. و همين ايراد بر پيامبر اسلام صلى
الله عليه و آله نيز وارد شد. عدّهاى از اشراف و ثروتمندان مكّه خدمت حضرت رسيده
و عرض كردند: ما حاضريم به شما ايمان بياوريم ولى اين قماش افراد كمدرآمدِ
برخواسته از طبقات پايين اجتماع را كه با ما ثروتمندان تناسبى ندارند از خود دور
كن. خداوند در پاسخشان خطاب به پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمود: