اصحاب السبت براى همين منظور است و يكى از درسهاى مهمّى كه بايد از اين
داستان گرفت موضعگيرى گروه بىتفاوتها، و نتيجه آن است.
همانگونه كه گذشت آنها براى اين كه خودشان را گول بزنند گفتند: «نهى از منكر
تأثير ندارد، بنابراين وظيفهاى نداريم» توضيح اين كه امر به معروف و نهى از منكر
سه شرط دارد، كه با حاصل شدن هر سه انجام آن واجب مىشود:
1. شناختن «معروف» و «منكر» از نظر موضوعى و حكمى. مثلًا اگر بخواهيم در مورد
قمار نهى از منكر كنيم بايد بدانيم قمار از نظر اسلام حرام است و نيز بدانيم كارى
كه اين اشخاص انجام مىدهند قمار است.
2. احتمال تأثير؛ بنابراين، اگر يقين داشته باشم امر و نهى من در فرد يا افراد
مخصوصى هيچ اثرى ندارد وظيفهاى در قبال آنها ندارم. حداقل احتمال تأثير لازم است.
3. امن از ضرر؛ انجام اين فريضه براى مكلّف ضرر مهمّى نداشته باشد، اگر واقعاً
ضرر و خطر مهمّى داشته باشد واجب نيست.
كسانى كه مىخواهند از زير بار اين فريضه مهم شانه خالى كنند يكى از شرايط
سهگانه را دستكارى مىكنند، و بىتفاوتهاى اصحاب السبت به سراغ شرط دوم رفته و
خطاب به ناهيان از منكر گفتند: «چرا كسانى را موعظه مىكنيد كه (نهى از منكر در
آنها تأثيرى ندارد و) عاقبت آنها هلاكت و نابودى است» يا جملاتى از اين قبيل كه در
موارد مشابه گفته مىشود، مثل اين كه: «اين كار مشت بر سندان زدن، و آب در هاون
كوبيدن است» كه البتّه اين كار به منظور گول زدن خود آنها بوده، امّا ناهيان از
منكر تسليم نشدند، و گفتند ما احتمال تأثير مىدهيم و به وظيفه خود عمل كردند و
پاداش آن را گرفتند. همان گونه كه بىتفاوتها مجازات شدند.