بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ»؛ امّا هنگامى كه تذكراتى را كه به آنها داده شده بود فراموش كردند، (و لحظه
عذاب فرا رسيد؛) نهىكنندگان از بدى را رهايى بخشيديم؛ و كسانى را كه ستم كردند،
به خاطر نافرمانيشان به عذاب شديدى گرفتار ساختيم».
در روايتى آمده: ناهيان از منكر به اكثريّت آلوده و گروه بىتفاوت گفتند: ما
نمىتوانيم با شما در يك مكان زندگى كنيم، لذا ديوارى ميان خود كشيدند.
ناهيان از منكر و خانوادهايشان اين سوى ديوار، و آن دو گروه در سوى ديگر.
بناگاه ناهيان از منكر سر و صدايى را از آن سوى ديوار شنيدند وقتى به آنجا
نگريستند مشاهده كردند كه تمام آنها به عذاب الهى گرفتار شدند، هم كسانى كه دست به
حيله شرعى زدند و هم گروهى كه بىطرف بوده و با سكوت خود، كار گروه اوّل را تأييد
كردند. [1]
كلاه شرعى!
همانگونه كه در داستان «ياران روز شنبه» گذشت، عدّهاى از آنها اسير هوا و
هوس شده و دست به حيله شرعى زدند. بدين مناسبت، بحثى هر چند فشرده پيرامون حيله و
كلاه شرعى لازم است؛ توجّه فرماييد: حيله در اصل به معناى چارهجويى است، كه گاه
مثبت است و گاه منفى.
الف) حيلههاى منفى
حيله منفى در جايى به كار مىرود كه شخص مىخواهد حقّى را باطل يا باطلى را حق
جلوه دهد؛ مانند كارى كه نمرود طغيانگر در برابر استدلالهاى