الظَّالِمِينَ»؛ (خداوند!) جز
تو معبودى نيست؛ منزّهى تو، من از ستمكاران بودم». [1]
خلاصه اين كه: چرا بعداز گناه تسبيح گفته مىشود؟
جواب: علّتش اين است كه شخص گناهكار، گاه خداوند را
از حال خود غافل مىداند، و گاه نيز او را عاجز مىشمارد. بدين جهت دستور داده شده
خدا را از تمام عيوب، از جمله عيوب مذكور تسبيح و تنزيه كند و او را قادر، عالم و
داناى مطلق بداند، كه اين اوّلين گام توبه و بازگشت به سوى اوست.
« «فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ يَتَلَاوَمُونَ*
قَالُوا يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا طَاغِينَ»؛ سپس رو به يكديگر كرده به سرزنش هم پرداختند، و (فريادشان بلند شد) گفتند:
«واى بر ما كه طغيانگر بوديم!». [2]
با توجّه به نقطه قوّتى كه داشتند (كه همان عدم لجاجت بود) نفس لوّامه آنها به
كار افتاد و شروع به سرزنش يكديگر كردند هم خود را سرزنش كردند و هم ديگر صاحبان
باغ را كه چنين نقشه زشت و شوم و غير منصفانهاى كشيده بودند و قصد داشتند بخل را
در حد اعلا اعمال كنند و حتّى يك دانه از ميوهها را به فقيرى ندهند.
سؤال: چرا انسان طغيان مىكند؟ علّت طغيان آدميان
چيست؟
جواب: آدمهاى كمظرفيّت وقتى به جايى مىرسند دست و
پاى خود را گم كرده و طغيان مىكنند. آيه شريفه «إِنَّ الْإِنسَانَ لَيَطْغَى* أَنْ رَّآهُ اسْتَغْنَى» اشاره به همين مطلب دارد. افراد كمظرفيّتى را مىشناسيم
كه وقتى به پست و مقامى رسيدند همه چيز را به فراموشى سپردند و گاه دوستان چندين
ساله را هم نشناختند. گاه ظرفيتها آنقدر كم است كه در برابر خداوند هم طغيان
مىكنند