responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : داستان ياران نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 101

الظَّالِمِينَ»؛ (خداوند!) جز تو معبودى نيست؛ منزّهى تو، من از ستمكاران بودم». [1]

خلاصه اين كه: چرا بعداز گناه تسبيح گفته مى‌شود؟

جواب: علّتش اين است كه شخص گناهكار، گاه خداوند را از حال خود غافل مى‌داند، و گاه نيز او را عاجز مى‌شمارد. بدين جهت دستور داده شده خدا را از تمام عيوب، از جمله عيوب مذكور تسبيح و تنزيه كند و او را قادر، عالم و داناى مطلق بداند، كه اين اوّلين گام توبه و بازگشت به سوى اوست.

« «فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ يَتَلَاوَمُونَ* قَالُوا يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا طَاغِينَ»؛ سپس رو به يكديگر كرده به سرزنش هم پرداختند، و (فريادشان بلند شد) گفتند: «واى بر ما كه طغيانگر بوديم!». [2]

با توجّه به نقطه قوّتى كه داشتند (كه همان عدم لجاجت بود) نفس لوّامه آنها به كار افتاد و شروع به سرزنش يكديگر كردند هم خود را سرزنش كردند و هم ديگر صاحبان باغ را كه چنين نقشه زشت و شوم و غير منصفانه‌اى كشيده بودند و قصد داشتند بخل را در حد اعلا اعمال كنند و حتّى يك دانه از ميوه‌ها را به فقيرى ندهند.

سؤال: چرا انسان طغيان مى‌كند؟ علّت طغيان آدميان چيست؟

جواب: آدم‌هاى كم‌ظرفيّت وقتى به جايى مى‌رسند دست و پاى خود را گم كرده و طغيان مى‌كنند. آيه شريفه‌ «إِنَّ الْإِنسَانَ لَيَطْغَى* أَنْ رَّآهُ اسْتَغْنَى» اشاره به همين مطلب دارد. افراد كم‌ظرفيّتى را مى‌شناسيم كه وقتى به پست و مقامى رسيدند همه چيز را به فراموشى سپردند و گاه دوستان چندين ساله را هم نشناختند. گاه ظرفيت‌ها آن‌قدر كم است كه در برابر خداوند هم طغيان مى‌كنند


[1]. سوره انبيا، آيه 87.

[2]. سوره قلم، آيه 30 و 31.

نام کتاب : داستان ياران نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 101
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست