و عهدنامهها
و اسيران و غرامت هاى جنگى و مانند آن به طور پراكنده در هر غزوه به مناسبت آن
غزوه نازل گشته، درست مانند نسخههاى يك طبيب ماهر كه هر روز به تناسب حال بيمار
مىنويسد تا او را به سلامت كامل برساند.
حال اگر آيات
قرآن را كه در هر سوره از سورهها نازل شده به ترتيب تفسير كنيم نام آن «تفسير
ترتيبى» خواهد بود، و اگر آيات مربوط به يك «موضوع» را از تمام قرآن جمع آورى
نموده در كنار هم بچينيم، و آن را فصل بندى نموده تفسير كنيم نامش «تفسير موضوعى»
است.
مثلًا هر گاه
تمام آيات مربوط به جهاد كه در طى ده سال در سورههاى مدنى نازل شده، يا آيات
مربوط به اسماء و صفات خداوند كه در طى 23 سال در تمام قرآن نازل گرديده، در كنار
هم قرار گيرد، و در رابطه با يكديگر تفسير شود تفسير موضوعى نام خواهد داشت؛ در
حالى كه اگر هر آيه را در جاى خود جداگانه مورد بحث و بررسى قرار دهيم همان تفسير
ترتيبى است.
هر يك از اين
دو نوع تفسير مزايا و آثارى دارد كه ما را از يكديگر بى نياز نمىسازد و به مصداق
«هر چيز به جاى خويش نيكو است» هر دو نوع تفسير براى پژوهندگان قرآن ضرورى و لازم
است! (البته در آغاز كار، تفسير ترتيبى، سپس تفسير موضوعى).
تفسير
ترتيبى اين مزايا را دارد:
جايگاه هر
آيه را با زمان و مكان نزولش، با آيات قبل و بعدش، با قرائن داخلى و خارجى آن روشن
مىسازد كه بدون اينها فهم دقيق معناى آيه ممكن نيست.
به تعبير
ديگر تفسير ترتيبى، هر آيهاى را درست در جاى خود مىبيند، و رابطه آن را با حيات
جامعه اسلامى و پيشرفت و تكامل آن در نظر مىگيرد؛ و اين رابطه