تحريكآميز
آنها را به شركت در اين مبارزه دعوت مىكند.
از سوى ديگر،
اگر آنها مىتوانستند در چنين مبارزهاى پيروز شوند حتماً تمام قواى خود را جمع
آورى مىكردند؛ زيرا شكست در اين مبارزه براى آنها مساوى با از دست دادن همه چيز
بود.
قرآن با اساس
فرهنگ آنها، كه فرهنگ شرك و بت و بتخانه بود و در تمام شؤون زندگى آنها نفوذ عميق
داشت، سر جنگ داشت و تنها به اينجا ختم نمىشد؛ بلكه اين مبارزه شيوخ و زمامداران
و ثروتمندان ظالم و مغرور آنان را از اوج قدرت به زير مىكشيد؛ و تمام امتيازات
موهوم و ساختگى را از آنها مىگرفت.
بنابراين قطع
نظر از شواهد تاريخى كه به آن اشاره خواهيم كرد؛ انگيزههاى مقابله به مثل بسيار
فراوان بود؛ و اگر واقعاً مىتوانستند حضرت محمد صلى الله عليه و آله را از اين
راه خلع سلاح كنند، چه نيازى به آن همه جنگهاى خونين و مبارزات سخت بود، و اينكه
مىبينيم آنها تن به همه چيز دادند، اما به سراغ آوردن آياتى همانند قرآن نرفتند
بهترين دليل بر شكست آنها در اين مبارزه است.