غالب مفسران پيشين، هنگامى كه به اين آيات رسيدهاند، زوج را به معناى نوع و
صنف، و ازواج را به معناى انواع و اصناف مختلف گياهان گرفتهاند؛ چرا كه زوجيت به
معناى معروفش در مورد گياهان، در آن زمان بطور كامل شناخته شده نبود.
درست است كه در گذشته انسانها كم وبيش فهميده بودند كه بعضى از انواع گياهان
داراى نوعى نر و ماده است؛ وبراى بارور ساختن آنها از طريق تلقيح استفاده
مىكردند- مخصوصاً درخت نخل كه وجود نر و ماده در آن از قديم الايام معلوم بوده، و
از طريق تلقيح، آنها را بارور مىكردند- ولى نخستين بار در اواسط قرن هيجدهم
ميلادى يك دانشمند و گياه شناس معروف سوئدى به نام لينه اين مسأله را اعلام كرد كه
زوجيت (نر و ماده) در دنياى گياهان تقريباً يك مسأله عمومى است؛ و گياهان نيز
همچون غالب حيوانات از طريق آميزش نطفه نر و ماده بارور مىشوند و سپس ميوه
مىدهند.
امّا چنانكه ديديم، قرآن مجيد دوازده قرن قبل از اين دانشمند، پرده از روى اين
راز برداشته بود؛ ولى آنها جرأت ابراز اين حقيقت ر ا نداشتند و زوجيت را به معناى
ديگرى كه بر خلاف ظاهر آن بود تفسير مىكردند.
جالب اينكه گياهان از اين نظر مختلفاند، در بسيارى از آنها نر و ماده بر يك
پايه قرار دارند و در بعضى ديگر، درخت نر از درخت ماده جدا است.
يك گل را به دست بگيريد، گلبرگها را كنار بزنيد، درست در وسط گل دقّت كنيد؛
جهان پر غوغايى است؛ در واقع يك بزم باشكوه در آنجا برپا است اما بى سر و صدا و
خالى از هر گونه جار و جنجال و اعمال خلاف، ميلههاى ظريف و