به همين دليل بعيد نمىدانيم كه اينگونه احاديث ساخته و پرداخته منافقان و
دشمنان اسلام باشد كه آن را در كتب اسلامى داخل كردهاند، تا عظمت مقام پيامبر صلى
الله عليه و آله را زير سؤال برند.
عدم نقل اين حديث در بسيارى ديگر از منابع اسلامى خود دليل بدبينى علماى اسلام
نسبت به اين گونه احاديث واهى است؛ و تعجب اين كه افرادى مانند: مراغى و نويسنده
المنار در تفسيرهاى خود به سراغ آن رفتهاند و بر آن تكيه نمودهاند، و در بسيارى
از مسائل اشكال تراشى مىكنند.
به هر حال اين تقسيم دو گانه در اوامر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم سبب
مىشود كه بيماردلان به عنوان اينكه معلوم نيست فلان دستور پيامبر از قسم اوّل
است يا دوّم بتوانند بسيارى از دستورات حضرت در زمينه مسائل اجتماعى و زندگى بشر
را زير سؤال برند.
اصولًا همانگونه كه بعداً به خواست خدا خواهد آمد اگر خطا و اشتباه در چيزى
از سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم راه پيدا كند اعتماد بر او در ساير
سخنانش نيز متزلزل مىشود و به همين دليل ما معقتديم كه پيامبران و امامان بايد از
هر جهت معصوم باشند.
***
پنجمين آيه مسلمانها را مخاطب قرار
داده و به آنها مىگويد: «براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نيكويى بود، براى آنها
كه اميد به رحمت خدا، و روز رستاخيز دارند، و خدا را بسيار ياد مىكنند» لَقَد كَانَ لَكُم فِى رَسُولِ اللَّهِ اسْوَةٌ حَسَنَةٌ
لِّمَن كَانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كثيراً. [1]
«اسوه» (بر وزن مژده) دو معنا دارد: گاه به معناى اصلاح و درمان آمده، و به همين جهت
به طبيب «آسى» گفته مىشود، و گاه به معناى «غم و اندوه» است.
بعضى معتقداند اين واژه اگر ناقص واوى باشد به معناى معالجه و درمان و