بنابراين به فرض صحت تمام اين استدلالات، معجزه پيامبر اسلام صلى الله عليه و
آله منحصر به قرآن مجيد مىشود اين مسأله (به فرض صحت) هيچ مشكلى در مسأله نبوت
پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله ايجاد نمىكند، همانگونه كه هيچ كمكى به
مخالفان نبوت نخواهد كرد.
آيات قرآن پراست از معجزات و خارق عادات پيامبران پيشين، بنابراين معجزات آنها
چيزى نيست كه قابل انكار باشد، و در مورد پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله نيز با
صراحت از اعجاز قرآن سخن مىگويد، بنابراين چيزى نمىماند جز نفى معجزات ديگر از
پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله كه به فرض صحت تنها يك مسأله فرعى و تاريخى
خواهد بود و تأثيرى در مسائل اعتقادى نخواهد داشت.
2- لحن اين آيات نشان مىدهد كه هدف نفى معجزات حقيقى نبوده بلكه هدف، نفى معجزات اقتراحى بوده
است.
توضيح اينكه: آنچه وظيفه پيامبران است، اثبات صدق دعوى خود،
از طريق معجزات يا طرق ديگر مىباشد، بنابراين هرگاه به قدر كافى معجزه نشان دهند
ديگر هيچگونه وظيفهاى در اين رابطه ندارند، پيامبر صلى الله عليه و آله يك خارق
العادهگر نيست كه در جايى بنشيند و هركس از در وارد شود مطابق ميل و سليقه خود
پيشنهاد معجزهاى كند، و پيش از مشاهده آن اگر مايل بود باز پيشنهاد ديگرى مطرح
كند، و قوانين و سنن آفرينش را به بازى بگيرد، و بعد از اين همه نيز دعوت پيامبر
صلى الله عليه و آله را بپذيرد يا اگر ميلش اقتضا نكرد به بهانهاى شانه خالى كند.
به تعبير ديگر، او مأمور است كه معجزات را براى حقجويان و حقطلبان به مقدار
اتمام حجت ارائه دهد، ولى هرگز مأموريت ندارد به معجزات اقتراحى يعنى
[1]. به آيات 38 يونس و 13 هود و 88
اسراء مراجعه شود.