ساختن مفتولهاى باريك و نازك و محكم را از آن به او ياد داد؟
و به تعبير ديگر نرم شدن آهن به دست او ممكن است يك معجزه الهى بوده، يا
خداوند روش خاصى را براى ذوب آهن كه در آن زمان براى بشر مكشوف نبوده است به او
آموخته است، هرچه باشد ساختن مفتولهاى مناسب و تبديل آن به حلقههاى محكم زره و
طرز بافتن آن كه دانش مخصوصى را مىطلبيده است همه از علومى بوده است كه خدا به
داوود ياد داد، و محصول آن لباس بود كه به راحتى در تن مىرفت و با حركات بدن و
اعضاى انسان حركت مىكرد و نرم و روان بود، نه همچون صفحات آهن، خشك و
انعطافناپذير، كه مبدل به زندانى براى جنگجويان شود.
اين نكته نيز قابل توجه است كه وقتى آهن به دست او نرم شد ترجيح داد وسيله
دفاعى بسازد نه وسيله تهاجمى همچون شمشير.
به هر حال با اينكه تهيّه اين وسيله دفاعى كه در جنگهاى آن زمان مهم و
سرنوشت ساز بود چيزى نيست كه اگر پيامبر از آن آگاه نباشد در دعوت مذهبى او خللى
به وجود آيد، ولى خداوند اين صنعت را به او تعليم داد و در ميان بشر باقى ماند.
2- در مورد سليمان مىخوانيم: وَ قَالَ يَا
ايُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّيْرِ وَ اوتِينَا مِنْ كُلِّ شَىْءٍ
انَّ هذا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ: «سليمان
گفت: اى مردم به ما سخن گفتن پرندگان تعليم داده شده، و از هر چيز به ما عطا
گرديده است، اين فضيلت آشكارى است»! (نمل 16)
اين در واقع بخشى از علم عظيمى است كه در آيه قبل از آن آمده است كه خداوند به
داوود و سليمان اعطا فرمود: وَلَقَدْ
آتَيْنَا داوُدَ وَ سُلَيْمَانَ عِلْماً.
مسلّم است آگاهى از منطق طير (سخن گفتن پرندگان) به هر معنا كه باشد از شرايط
مقام نبوّت نيست، در عين حال قرآن مجيد مىگويد: خداوند چنين علمى را به سليمان
داده بود، و حتى در دو آيه بعد از آن اشارهاى به آشنايى سليمان به سخن گفتن
مورچگان آمده است (نمل 18 و 19)