انبيا گستردهتر خواهد شد، و مانعى ندارد عقل واجد بودن اين علوم را براى آنها
لازم نشمرد، ولى دلايل نقلى آن را براى انبياى الهى به عنوان فضل و كمال تثبيت
كند، چرا كه اين علوم مىتواند به آنها عظمت بيشترى بخشد و پذيرش مردم را نسبت به
دعوت نبوت بيشتر كند.
***
2- قرآن و علوم ديگر انبيا
از سوى ديگر اين حقيقت را نمىتوان انكار كرد كه پيامبران با روح بلند و تهذيب
نفس كامل و پاكى قلب كه دارند، حجابها از مقابل ديدگان دل آنها كنار رفته، و
بسيارى از اسرار عالم غيب را مىبينند، اين آگاهى هرچند شرط نبوت نيست، ولى مسلّم
مايه تكامل آن است.
به تعبير ديگر: مسأله نقض غرض مطلبى است، و مسأله قدرت نفوس و عقول انبيا مطلب
ديگر، و ما اگر از طريق اول نتوانيم بيش از آنچه مربوط به عالم شريعت، و تربيت، و
حكومت بر جامعه انسانى است، اثبات كنيم، از طريق دوّم مىتوان اين مسأله را ثابت
كرد.
در اين مسأله نيز آيات قرآن مىتواند راهنماى خوبى باشد، زيرا در قرآن مجيد
علاوه بر مسأله علم اسما كه به آدم بخشيده شد و گسترش آن، چنانكه دانستيم،
فوقالعاده زياد بوده، به موارد ديگرى از علوم مختلف پيامبران الهى اشاره شده كه
ظاهراً ضرورتى براى مسأله تشريع و بيان احكام دين ندارد، اما مايه كمال آن است به
آيات زير در اين زمينه توجه كنيد: