يَكْتُمُ ايمَانَهُ: «مردى با ايمان از آلفرعون
كه ايمان خود را مكتوم مىداشت» (غافر 28) ياد كرده است.
هيچ عقلى اجازه نمىدهد در اين گونه شرايط، مجاهدانى كه در اقليّت هستند علناً
و آشكارا خود را معرفى كنند، و به آسانى از طرف دشمن شناسايى شده و نابوده گردند.
جالب اينكه «تقيّه» در روايات اسلامى به عنوان يك سپر دفاعى شناخته شده، چنانكه امام
صادق عليه السلام مىفرمايد: التَّقِيَّةُ
تُرْسُ الْمُؤْمِنِ: «تقيه سپر مؤمن است». [1]
آيا اگر كسى در ميدان جنگ در برابر ضربات دشمن، خود را با سپر (يا سنگر) مستور
كند كار خلافى انجام داده است؟
و از اينجا روشن مىشود كه هرگاه كسى گرفتار موارد تقيّه گردد و عقيده باطنى
خود را به خاطر مصالح مهمترى كتمان كند و يا سخنى برخلاف آن اظهار دارد نه تنها
گناهى مرتكب نشده است بلكه مانند دروغى است كه به هنگام اصلاح ذات البين يا نجات
جان مؤمنى گفته مىشود كه شرعاً مجاز يا واجب است.
جالب اينكه قرطبى كه از مفسّران مشهور اهل سنّت است در ذيل آيه 106 سوره نحل
هنگامى كه به بحث «تقيّه» مىرسد مىگويد: «تمام علماى اسلام نظر دارند كه اگر كسى
را مجبور به اظهار كلمات كفرآميز كنند به طورى كه بر جان خود بترسد، گناهى بر او
نيست كه سخنان كفرآميز بگويد در حالى كه قلبش مطمئن به ايمان است، نه همسرش از او
جدا مىشود، و نه محكوم به احكام كفر است» سپس بعد از بيان قول ضعيفى در مورد
ارتداد ظاهرى چنين شخصى مىگويد: «اين سخنى است كه كتاب و سنّت و قرآن و حديث
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم، آن را نفى مىكند».
البتّه پيامبران در شرايطى هستند كه تقيّه نمىكنند، يعنى به هيچ قيمتى حقايق
دين را كتمان نمىنمايند، و در اين راه خلاف واقعى نمىگويند، چرا كه اگر در اين
راه گام
[1]. وسائل الشيعه، جلد 11، حديث 6،
از باب 24 از ابواب امر به معروف، ص 461.