4- اگر آنها دعوت به اعمال صالح و ترك زشتىها كنند و خودشان به آن عمل نكنند
مصداق اين آيه شريفه خواهند بود كه مىفرمايد: اتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَونَ انْفُسَكُمْ وَ انْتُمْ
تَتَلُونَ الْكِتَابَ افَلَا تَعْقِلُونَ: «آيا
مردم را به نيكىها دعوت مىكنيد و خويشتن را فراموش مىنماييد؟ و در حالى كه كتاب
آسمانى را مىخوانيد، آيا فكر نمىكنيد»؟ (بقره 44).
يقيناً هيچ عاقلى نمىپذيرد كه پيامبر مصداق چنين خطابى باشد.
5- اگر گناهى از پيامبر سر زند و مصداق ظالم (ظلم بر ديگران يا خويشتن) گردد،
بايد لعن او جايز باشد، چرا كه قرآن مىگويد الَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ: «آگاه باشيد لعنت خدا بر ظالمان است» (هود 18) چگونه مىتوان پيامبر خدا را
لعن كرد؟ آيا با مقام نبوت او مىسازد؟
6- طبق صريح قرآن شيطان به عزت خداوند قسم ياد كرده كه همه را جز عباد مخلصين
گمراه خواهد كرد فَبِعِزَّتِكَ لَاغْوِيَنَّهُمْ اجْمَعينَ
الَّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ (سوره ص
82 و 83).
هرگاه گناهى از پيامبر سرزند در زمره اغواشدگان شيطان قرار خواهد گرفت، و از
مخلصين نخواهد بود، با اينكه انبيا به طور مسلم از مخلصين هستند. [1]
دلايل ششگانه فوق دلايلى است متين و قابل قبول، هرچند كم و بيش به دلايل اصلى
گذشته بازگشت مىكند، در حقيقت شاخههايى است پر ثمر از آن ريشههاى پربار.
چند سؤال
در بحث عصمت انبيا و امامان سؤالات مختلفى مطرح است كه به مهمترين آنها ذيلًا
اشاره مىكنيم:
[1]. به جلد 11 بحارالانوار، صفحه 91 تا
96 مراجعه شود.