بزرگان علماى عقائد، دلايل فراوانى بر لزوم عصمت انبياء از طريق عقل آوردهاند
كه قسمتى از آنها را مىتوان درهم ادغام كرد، و دلايل كم قدرت را به دلايل قوىترى
تبديل نمود، كه از مجموع آنها چهار دليل زير قابل قبول و شايان توجه است:
1- عوامل درونى
با تحليل كوتاهى مىتوان به اين نتيجه رسيد كه عوامل گناه در وجود پيامبران،
در برابر عوامل باز دارنده محكوم است.
توضيح اينكه: گناهانى كه از انسان سرمىزند عوامل و سرچشمههاى گوناگونى دارد
كه عمدتاً به دو موضوع باز مىگردد:
1- جهل و ناآگاهى و عدم تشخيص زشتى عمل.
2- غلبه شهوات و هوسها به طورى كه نيروى علم و عقل، در عين درك زشتى و مفاسد
گناه، در برابر آن زانو زنند.
مثلًا كسى كه دست خود را به خون بىگناهى آلوده مىكند، يا به سراغ دزدى و
كمفروشى و رشوهخوارى مىرود، يا آلوده قمار و شراب و موادر مخدر مىشود، از دو
حال خارج نيست: يا آگاهى كامل از مفاسد اين اعمال ندارد، و يا اينكه كاملًا اين
موضوع را درك مىكند، ولى هيجان شهوات و هوسهاى سركش به قدرى است كه او را مغلوب
مىسازد.
بنابراين علم و آگاهى به تنهايى براى ترك يك عمل ناپسند كافى نيست، بلكه علاوه
بر آن تسلط بر نفس و هوا و هوسها نيز لازم است.
نتيجه روشنى كه از اين بحث مىتوان گرفت اين است كه: اگر انسانى آگاهى كافى از
زشتى عمل داشته باشد، و بر نفس و هوا و هوس خود كاملًا مسلط باشد، محال