آنها سيصد و شصت بت مىپرستيدند، هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم
آنها را به توحيد دعوت كرد بسيار بر آنانگران آمد، و از روى تعجب گفتند: آيا او
همه خدايان ما را به يك خدا تبديل كرده؟ چه چيز عجيبى است»؟!
هنگامى كه خداوند مكه را براى پيامبرش فتح كرد خداوند فرمود «اى محمد! ما فتح
آشكارى را براى تو فراهم كرديم تاگناهان گذشته و آيندهاى كه نزد مشركان عرب، به
خاطر دعوت به سوى توحيد، داشتى و دارى، ببخشد، چرا كه بعضى از مشركان ايمان
آوردند، و بعضى نيز از مكه خارج شدند، و آنها كه باقى ماندند نمىتوانستند توحيد
را، هنگامى كه پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم مردم را به سوى آن مىخواند انكار
كنند لذا گناهش نزد آنها در اين مسأله (و ساير مسائلى كه به او نسبت مىدادند) به
خاطر پيروزى بر آنها بخشوده شد»!
هنگامى كه مأمون اين تفسير را شنيد عرض كرد:
لِلَّهِ دَرُّكَ يَا ابَا الْحَسَنِ: «آفرين
بر تو اى ابا الحسن»! [1]
همين معنا با تعبيرات ديگرى در حديثى كه سيّد بن طاوس در كتاب «سعد السعود» از طرق ائمه اهلبيت
عليهم السلام روايت كرده است نقل شده كه قريش و اهل مكه قبل از هجرت و بعد از آن،
گناهان زيادى به پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم نسبت مىدادند، هنگامى كه
مكه فتح شد، و پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم با آن كرامت و محبت با آن دشمنان
بىرحم رفتار كرد آنها از تمام گناهانى كه به او نسبت مىدادند صرفنظر كردند». [2]