معناى مصدرى دارد كه گاه اضافه به فاعل و گاهى اضافه به مفعول مىشود) مسلماً
بعد از فتح مكه دشمنان نمىتوانستند همان گناهان و مظالمى را كه قبلًا درباره
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مرتكب مىشدند انجام دهند.
***
ولى غير از اين تفسيرهاى سه گانه كه
در بالا ذكر شد و تفاسير ديگرى كه به خاطر عدم اهمّيت آنها از ذكرشان چشم پوشيديم،
تفسيرى داريم كه از جهات مختلفى با مضمون و محتواى آيات فوق و قرائن موجود در آنها
سازگارتر است و با روايات معصومين عليهم السلام نيز هماهنگ مىباشد:
توضيح اينكه: براى فهم معناى آيه بايد تعبيرات قبل و بعد
آن، و تعبيراتى كه در خود آيه است دقيقاً مورد توجه قرار گيرد در اين آيه با صراحت
رابطهاى در ميان «فتح» مزبور و آمرزش اين گناهان برقرار شده، مىفرمايد: هدف از
اين «فتح مبين» (صلح حديبيه يا به قول بعضى فتح مكه) اين بود كه خداوند گناهان
گذشته و آينده تو را بيامرزد.
از اين گذشته آمرزش گناهان گذشته قابل درك است، اما گناهانى كه هنوز صورت
نگرفته چگونه ممكن است مشمول آمرزش الهى شود، آيا مفهوم اين سخن دادن چراغ سبز
براى هرگونه گناه در آينده است؟ اينكه يك امر غير منطقى و نامعقول است.
دقت در اين دو نكته ما را به مفهوم واقعى آيه واقف مىسازد و آن اينكه:
معمولًا هنگامى كه يك انقلاب الهى رخ مىدهد، آنها كه منافع نامشروعشان بر اثر آن
به خطر افتاده، و همچنين وفاداران به سنن خرافى و متعصبهاى بىمنطق، و متحجران
خشك كه عقائد نادرست خويش را در خطر مىبيند، در برابر آن موضع مىگيرند و براى
درهم كوبيدن آن انقلاب، هرگونه نسبت ناروا به آن مىدهند، دروغها مىپردازند، و
تهمتها مىزنند، و گناهان مختلفى را براى رهبر آن انقلاب