بىسابقه و بىنظير تمنا كرد، حكومت بر جنّ و انس بر بادها و ابرها و ... و
خداوند چنين معجزهاى را در اختيار او قرار داد، حكومتى گسترده توأم با اعجاز در
جوانب مختلف، و اين براى پيامبر عيب و نقص نيست كه تقاضاى معجزهاى مخصوص به خودش
كند.
پاسخ ديگر اينكه «سليمان» از طريق وحى اذن خداوند را در چنين تقاضايى احساس
كرده بود، يا به تعبير ديگر خدا مىخواست پرتوى از قدرت و حاكميت خود را در يكى از
پيامبران بزرگش مجسم سازد، و سليمان را براى اين كار صالح ديد و اجازه داد كه
سليمان چنين درخواستى كند، و او چنين درخواستى را نمود و خداوند آن حكومت عجيب و
بىنظير را كه در عالم وجود نداشته و ندارد به او بخشيد، و مسلّماً اگر خداوند كسى
را صالح براى كارى بداند، و اجازه چنان درخواستى را به او بدهد جايى براى ايراد
باقى نخواهد بود.
هد اين سخن آن است كه در حالات سليمان نقل شده كه او در زندگى شخصيش بسيار
زاهد بود، چنانكه در حديثى از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم مىخوانيم كه
درباره اين پيامبر بزرگ فرمود: كَانَ يأكُلُ
الشَّعيرَ وَ يُطْعِمُ النَّاسَ الحُوّارِى![1] وَ كَانَ لِبَاسُهُ الشَّعْرَ وَ كَانَ
اذَا جَنَّهُ اللَّيْلُ شَدَّ يَدَهُ الَى عُنُقِهِ فَلَا يَزَالُ قَائِماً
يُصَلِّى حَتى يَصْبَحَ!: «او نان جوين
مىخورد و مغز گندم خالص را به مردم مىداد، لباسش خشن و از «مو» بود، و هنگامى كه
پرده تاريك شب بر جهان مىافتد دست بر گردن مىگرفت، و به نماز بر مىخواست (و
گاه) تا صبح ادامه مىداد». [2]
در حديثى از امام على بن موسى الرضا عليه السلام تفسير جالبى در اين زمينه
بيان شده است و آن هنگامى بود كه از تفسير اين آيه «رَبِّ اغْفِرلِى وَهَبْ لِى مُلْكاً لَايَنْبَغِى لِاحَدٍ مِنْ بَعْدِى» از آن حضرت سؤال كردند.