responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيام قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 7  صفحه : 118

به خصوص برادرش را متهم سازد؟ و شخصى كه چنين نسبتى- نسبت سرقت- به برادران يوسف داد آيا ممكن است بدون آگاهى و اطلاع او باشد؟ چرا پيامبر معصوم راضى شد چنين نسبتى به افراد بى‌گناهى بدهند؟!

و گاه اشكال را وسيع‌تر و گسترده‌تر مى‌كنند و مى‌گويند: اصولًا چرا يوسف به سرعت پرده از روى ماجراى خويش برنداشت، تا برادران خبر حيات او و قدرت و عظمتش را زودتر به پدرش برسانند، و آن پيرمرد غمديده از رنج فراق كه او را سخت آزرده ساخته بود راحت شود، آيا چنين رفتارى با آن پدر پير سزاوار بود؟!

اضافه بر اين مگر كيفر سرقت در آن زمان چه بوده كه برادر يوسف را به اتهام سرقت به عنوان «برده» نگهدارى كنند؟ آيا اين حكم الهى بوده، و يا سنت خرافى مردم مصر؟ اگر سنت مردم مصر بوده چرا يوسف اجازه داد اين حكم ظالمانه را در مورد برادرش اجرا كنند؟

پاسخ:

جواب اين سؤالات را مى‌توان از لابه‌لاى آيات سوره يوسف، و قرائن ديگر، به روشنى دريافت، زيرا اوّلًا؛ اين كار ظاهراً با توافق خود «بنيامين»- برادر كوچك يوسف- انجام گرفته است، زيرا آيات اين سوره كاملًا گواهى مى‌دهد كه يوسف خود را قبلًا به او معرفى كرد، و او مى‌دانست كه اين نقشه براى نگهداشتن او چيده شده است و به اين امر راضى بود.

ثانياً: گوينده اين سخن‌ انَّكُمْ لَسَارِقُونَ‌ «شما سارق هستيد» معلوم نيست چه كسى بوده؟ همين اندازه مى‌دانيم يكى از كارگزاران يوسف بوده است، آنها وقتى كه پيمانه مخصوص را داخل بار يكى از برادران يوسف يافتند يقين پيدا كردند سرقت از ناحيه او صورت گرفته، و معمول است اگر كارى در ميان گروهى كه با هم هستند انجام شود همه را مخاطب مى‌سازند و مى‌گويند شما اين كار را كرديد.

به هر حال اين سخن و اين تشخيص مربوط به كارگزاران يوسف بوده و ارتباطى‌

نام کتاب : پيام قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 7  صفحه : 118
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست