و ابدى باشد (اين همان چيزى است كه در براهين فلسفى تحت عنوان «الْعَالَمُ مُتَغَيِّرٌ» و «كُلُّ مُتَغَيِّرٍ حَادِثٌ» آمده است).
بنابراين سخنان ابراهيم داراى سه مفهوم مختلف و جالب و گويا براى ابطال الوهيت
ماه و خورشيد و ستارگان بود.
***
4- يوسف عليه السلام
در مورد يوسف نيز به بعضى از آيات برخورد مىكنيم كه شايد موجب اين توهم گردد
كه با مقام عصمت يوسف سازگار نيست.
از جمله در آيه 24 سوره يوسف مىخوانيم: «آن زن (همسر عزيز مصر) قصد او را
كرد، و او- نيز اگر برهان پروردگارش را نمىديد- قصد وى را مىنمود، اينچنين
كرديم تا بدى و فحشا را از او دور سازيم، چرا كه او از بندگان مخلص ما بود» وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَّمَ بِهَا لَوْلَا انْ رَأى
بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشَاءَ انَّهُ
مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ.
در ابتدا چنين تصور مىشود كه آيه يوسف را در قصد گناه با زليخا شريك مىكند و
اين با مقام عصمت نمىسازد، زيرا معصوم حتى قصد گناه هم نمىكند.
پاسخ
در حالى كه كمى تأمل در متن آيه براى رفع اين اشتباه كافى است، زيرا قرآن
مىگويد: «اگر برهان پروردگارش را نمىديد قصد گناه مىكرد»، و مفهوم اين سخن
دقيقاً اين است كه او قصد گناه نكرد زيرا برهان پروردگارش را مشاهده كرد.
منظور از اين برهان چيست؟ (با توجه به اينكه برهان به معناى هرگونه دليل محكم
و قوى است كه موجب روشن شدن حقيقت شود از ماده «بره» به معناى سفيد شدن).