ب- نهى آدم نهى ارشادى بود- جمعى؛ معتقدند
اوامر و نواهى پيامبران و از جمله آدم عليه السلام كه مورد عمل واقع نشد جنبه
ارشادى داشته، همانند امر و نهى طبيب كه به بيمار دستور مىدهد فلان دارو را بخور
و از فلان غذاى نامناسب پرهيز كن، هرگاه بيمار مخالفت دستور طبيب كند تنها به خود
ضرر زده، زيرا ارشاد و راهنمايى طبيب را ناديده گرفته است.
در اينجا ممكن است تعبير به عصيان و نافرمانى طبيب بشود، ولى مسلّم است هتك
احترامى نسبت به طبيب نشده فقط مصالح خود شخص زير پا رفته است.
خداوند نيز به آدم گفته بود كه از «شجره
منهيّه» (درخت ممنوع) نخورد كه اگر بخورد از بهشت و
آرامشى كه بر او در آنجا حكم فرما است، بيرون خواهد شد و به زحمت خواهد افتاد: فَقُلْنَا آدَمُ انَّ هَذا عَدُوٌّ لَكَ وَ لِزَوْجِكَ
فَلَا يُخْرِ جَنَّكُما مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقى انَّ لَكَ الَّا تَجُوعَ فِيهَا
وَ لَاتَعْرى وَ انَّكَ لا تَظْمَؤُ فِيهَا وَ لَاتَضْحى: «به آدم گفتيم كه اين (شيطان) دشمن تو و همسرت مىباشد مبادا شما را از بهشت
(فوراً) بيرون كند كه به زحمت خواهى افتاد- تو در بهشت گرسنه نمىشوى و برهنه
نخواهى شد، و در آن تشنه نمىشوى و حرارت آفتاب آزارت نمىدهد» [2].
بنابراين آدم اين نهى ارشادى را عصيان كرد و خود را به زحمت افكند نه يك فرمان
واجب الهى را و تعبير به «عصيان» با توجه به قرائن موجود در ساير آيات هرگز مشكلى
در مسأله عصمت آدم ايجاد نمىكند.
و از اينجا تفسير جمله «فَغَوى» كه در ذيل همين آيه است نيز روشن مىشود كه منظور محروم
شدن آدم از مواهب بهشتى است زيرا «غوايت» به معناى كارهايى است كه از اعتقاد نادرستى
سرچشمه مىگيرد، يا به معناى كارهايى است كه انسان