مثلًا هرگاه
تمام آيات مربوط به جهاد كه در طى ده سال در سورههاى مدنى نازل شده، يا آيات
مربوط به اسماء و صفات خداوند كه در طى 23 سال در تمام قرآن نازل گرديده، در كنار
هم قرار گيرد، و در رابطه با يكديگر تفسير شود تفسير موضوعى نام خواهد داشت؛ در
حالى كه اگر هر آيه را در جاى خود جداگانه مورد بحث و بررسى قرار دهيم همان تفسير
ترتيبى است.
هريك از اين
دو نوع تفسير مزايا و آثارى دارد كه هريك از آن دو ما را از ديگرى نى نياز نمىكند
و به مصداق «هر چيز به جاى خويش نيكو است» هر دو نوع تفسير براى پژوهندگان قرآن
ضرورى و لازم است.- البتّه در آغاز كار تفسير ترتيبى سپس تفسير موضوعى-.
«تفسير ترتيبى» اين مزايا را دارد:
جايگاه هر
آيه را با زمان و مكان نزولش با آيات قبل و بعدش، با قرائن داخلى و خارجى آن روشن
مىسازد كه بدون اينها فهم دقيق معناى آيه ممكن نيست.
به تعبير
ديگر؛ تفسير ترتيبى هر آيهاى را درست در جاى خود مىبيند، و رابطه آن را با حيات
جامعه اسلامى و پيشرفت و تكامل آن در نظر مىگيرد؛ و اين رابطه مسائل زيادى را كشف
مىكند؛ در حالى كه در تفسير موضوعى آيات از شكل حوادث عينى و جزئى در آمده و شكل
كلى به خود مىگيرد و از جايگاه خود تا حدى دور مىشود.
ولى در عوض
تفسير موضوعى مىتواند از مسائل زير، پرده بردارد:
1- ابعاد
پراكنده يك موضوع را كه در آيات مختلف آمده در كنار هم قرار مىدهد و موضوعات را
به صورت چند بعدى و جامع مىنگرد و طبعاً حقايق تازهاى از آن كشف مىكند.
2- ابهاماتى
كه در بدو نظر در بعضى از آيات قرآن به چشم مىخورد با توجه به اصل اساسى
«القرآن يفسر بعضه بعضاً» (آيات قرآن يكديگر را تفسير مىكنند)
بر