در ششمين و
هفتمين آيه باز سخن از «نفخ دوّم» است، مىفرمايد: «در پايان جهان ما آنها را چنان
رها مىسازيم كه درهم موج مىزنند وَتَرَكْنا بَعضَهُمْ يَوْمَئِذٍ
يَمُوْجُ فى بَعْضٍ
اين يا به
خاطر فزونى جمعيّت انسانهاست، و يا به خاطر شدّت وحشت و اضطراب آنان و يا حاكميت
هرج و مرج در پايان جهان.
بعضى نيز آن
را اشاره به جمعيّت يأجوج و مأجوج بعد از بناء سد ذو القرنين دانستهاند (به تناسب
آيات قبل از آن) ولى اين معنا به قرينه آيات بعد بعيد به نظر مىرسد (دقت كنيد).
[1]
به هر حال در
پايان آيه مىافزايد: «و در صور دميده مىشود و بعد ما همه آنها را جمع مىكنيم»
وَ نُفِخَ فى الصُّورِ وَ جَمَعْناهُمْ جَمْعاً
و در آيه بعد
مىفرمايد: «روز قيامت روزى است كه در صور دميده مىشود و مجرمان را با بدنهاى
كبود در آن روز گردآورى مىكنيم»! يَوْمَ يُنْفَحُ فى الصُّورِ وَ
نَحْشُرُ الْمُجْرِمينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقاً
«زُرق» جمع «ازرق» در اصل به معناى آبى رنگ يا
كبود است، و در اينجا ممكن است اشاره به كبودى بدن مجرمان، و يا نابينايى چشم
آنها، يا عطش شديدى كه بدن را فوقالعاده تحت تأثير قرار مىدهد، بوده باشد (هر سه
تفسير براى آن ذكر شده است) معناى اوّل مناسبتر به نظر مىرسد، زيرا معناى اوّل
معناى حقيقتى است و معناى دوّم و سوّم جنبه كنايى دارد.
***
در نهمين و دهمين آيه باز اشاراتى به نفخه دوّم
يعنى نفخ حيات و رستاخيز ديده مىشود.
در يك مورد
مىفرمايد: «روز قيامت روزى است كه در صور دميده مىشود و شما فوج فوج وارد (محشر)
مىشويد» يَوْمَ يُنْفَخُ فى الصُّورِ فَتَاْتُونَ افْواجاً
و در مورد
ديگر مىفرمايد: «در صور دميده مىشود و اين همان روز وعدههاى وحشتناك است»!
وَ نُفِخَ فى الصُّورِ ذلِكَ يَوْمُ الْوَعيدِ
فوج فوج بودن
مردم در آن روز يا به خاطر آن است كه هر گروهى با رهبرش اعم از پيامبران و غير
آنها،
[1]. ماجراى يأجوج و مأجوج و سدّ ذو القرنين در
جلد 12 تفسير نمونه صفحه 551 (ذيل آيه 98 كهف) آمده است.