انسان بايد با دو بال «ايمان» و «عمل صالح»، بر فراز آسمان سعادت پرواز كند و
از نعمتهاى ابدى بهشت و لذّت قرب خدا بهرهمند شود، حال اگر بر اثر هوسبازى در يك
لحظه با يك عمر صد ساله دو بال خود را درهم بشكند بايد براى هميشه در ذلّت و
بدبختى بماند، اينجا مسأله زمان و مكان و مقدار جرم مطرح نيست، بلكه مسأله علّت و
معلول و آثار كوتاه مدت و دراز مدت آن مطرح است، يك كبريت كوچك ممكن است شهرى را
به آتش بكشد، و يك گرم بذر خار مغيلان ممكن است بعد از مدّتى يك صحراى وسيع خار به
وجود آورد كه دائماً مزاحم انسان باشد، همانگونه كه چند گرم بذر گل ممكن است با
گذشتن چند سال، صحرايى از زيباترين و معطّرترين گلها به وجود آورد كه عطر آن مشام
جان را معطّر و ديده و دل را نوازش دهد.
حال اگر كسى بگويد يك كبريت چه تناسبى با آتش گرفتن يك شهر دارد و چند بذر
كوچك چه تناسبى با يك صحراى خار يا گل مىتواند داشته باشد؟ آيا اين سؤال منطقى
است؟ مسلّماً نه.
اعمال نيك و بد ما نيز همينگونه هستند و ممكن است آثار جاودانى بسيار
گستردهاى از خود به يادگار بگذارند (دقت كنيد).
مسأله مهم اينجاست كه رهبران الهى و پيامبران بزرگ و اوصياى آنها اين هشدار را
پى در پى به ما دادند كه نتيجه چنان گناهانى، عذاب جاودان است، و نتيجه چنين اعمال
صالحى، نعمت مخلّد و ابدى است، درست مثل اينكه باغبان آگاه و بيدارى اثر وسيع آن بذر
خار و گل را براى ما قبلًا بيان كرده باشد، و ما آگاهانه راه خودمان را در اين
مسير انتخاب كنيم.
در اينجا به چه كسى مىتوانيم ايراد كنيم، و بر چه چيز خرده بگيريم و به كدام
قانون اعتراض نماييم، جز به خودمان!.
و در اينجا بحث پاداش و كيفر و جوانب مختلف آن پايان مىيابد.