هديه مىكنند كه طعام در برابر آن ساده است، بنابراين نزل را هرگونه معنا كنيم
اشاره لطيفى به مواهب معنوى روحانى بهشت خواهد داشت.
***
14- نعمتهائى كه به تصور نمىگنجد!
بىشك نعمتهاى مادى بهشت منحصر به آنچه گفته شد نيست، هرچند اينها نعمتهاى
بسيار مهمى است، اصولًا طبيعت محدود اين جهان به ما اجازه نمىدهد كه تصور همه
جانبهاى از نعمتهاى مادى و معنوى جهان ديگر داشته باشيم، و از سوى ديگر طبع تنوع
طلب انسان خواهان انواع گوناگون نعمتهاست و لذا قرآن مجيد نسبت به اين مسئله
عنايت خاصى نشان داده و با صراحت اعلام مىكند كه آنچه در آنجا بخواهيد از مواهب
رنگارنگ و گوناگون مادى و معنوى در اختيار شما قرار مىگيرد.
يكجا مىفرمايد: وَ فيها ما تَشْتَهيهِ الأنْفُسُ وَ تَلَذُّالأعْيُنُ: «در بهشت آنچه دل مىخواهد و چشم از آن لذت مىبرد موجود است» (زخرف 71).
اين بالاترين و جامعترين تعبيرى است كه درباره مواهب و نعمتهاى بهشتى ممكن
است گفته شود، و به گفته مرحوم «طبرسى» در «مجمع البيان» اگر تمام جهانيان جمع
شوند تا توصيف نعمتهاى بهشتى را كنند هرگز قادر نخواهند بود چيزى بر آنچه در اين
آيه آمده است بيفزايند! [1]
جالب اينكه جمله مزبور را بعد از ذكر بخش قابل ملاحظهاى از نعمتهاى بهشتى
بيان فرموده، تا روشن سازد نعمتهاى بهشت منحصر به آنها نيست.
در اينكه چرا «لذت چشم» بعد از «لذت نفس» بيان شده احتمالاتى وجود دارد:
نخست اينكه جمله «تَشْتَهيهِ الأْنْفُسُ» تمام لذات را شامل مىشود اما لذات نگاه چون اهميت
فوقالعادهاى دارد به صورت «ذكر خاص بعد از عام» مورد توجه قرار گرفته.
ديگر اينكه جمله اوّل اشاره به لذتهاى حسّ شنوايى و لامسه و ذائقه و شامه
است، اما جمله «تَلَذُّ الأعْيُنُ» تنها لذت بينايى را بيان مىكند كه معادل همه آنها يا بيشتر است!.
سوم اينكه جمله اوّل اشاره به تمام لذات مادى، و جمله دوّم اشاره به لذات روحانى و معنوى است،