بنابراين نه مشكلى از ناحيه «عرض» بودن اعمال وجود دارد، و نه مشكلى از ناحيه
نابودى آنها، زيرا همانگونه كه گفتيم اعمال نابود نمىشود، و عرض و جوهر در حقيقت
جلوههاى يك حقيقتند، اين مطلب با توجه به حركت جوهرى آشكارتر مىشود! زيرا قائلين
به حركت جوهرى از حركاتى كه در عرض واقع مىشود براى حركت در جوهر استدلال مىكنند
و معتقدند اينها از هم جدا نيتسند (دقت كنيد).
اين نكتة را نيز مناسب است براى تكميل مطلب، يادآور، شويم:
دانشمند معروف فرانسوى «لاوازيه» اصل «بقاء ماده» را با تلاش پيگير خود كشف كرد، و اثبات نمود كه مواد جهان
هرگز از ميان نمىرود، بلكه دائماً تغيير صورت مىدهد.
ولى چيزى نگذشت كه «پير كورى و همسرش» براى نخستين بار رابطه ميان انرژى و
ماده را از مطالعه روى اجسام راديو اكتيو (اجسامى كه اتمهاى ناپايدار دارند و تدريجاً قسمتهايى از
آنها تبديل به انرژى مىشود) كشف كردند و قانون بقاء ماده تبديل به «قانون بقاء «ماده- انرژى» شد، و به اين ترتيب اصل بقاء ماده متزلزل گرديد، و اصل بقاء مجموعه ماده-
انرژى جهان جانشين آن گشت، و كم كم مسأله تبديل ماده به انرژى از طريق شكستن اتم
به وسيله دانشمندان جنبه عملى به خود گرفت، و معلوم شد كه اين دو (ماده و انرژى)
رابطه نزديك با هم دارند و قابل تبديل به يكديگرند، و به عبارت ديگر دو شكل از يك
حقيقتند.
اين كشف بزرگى علمى تحول شگرفى در مطالعه دانشمندان و مسائل عملى ايجاد كرده،
و وحدت عالم هستى را بيش از پيش به اثبات رساند.
اين اصل در مسأله معاد و بحث تجسّم اعمال انسان و دفع اشكالاتى كه پيشينيان در
اين مسأله داشتهاند به ما كمك فراوان مىكند و موانعى را كه بر راه اثبات تجسّم،
فكر مىكردند بر مىدارد.
***
3- تجسّم اخلاق و روحيات آدمى
علاوه بر مسأله تجسّم اعمال از روايات اسلامى استفاده مىشود كه خلق و خوىهاى
آدمى نيز در آن روز در چهره و اندام انسان ظاهر مىگردد، و به همين دليل افراد به
صورتهاى مختلفى وارد عرصه