نه تنها در آيات قرآن كه در روايات اسلامى نيز اين موضوع بازتاب گستردهاى
پيدا كرده است و رابطه عميق و ريشهدار و مستمر اين دو را با يكديگر روشن مىسازد،
به عنوان نمونه به روايات زير توجه كنيد:
1- على عليه السلام در نهجالبلاغه مىگويد: وَاللَّه لَانْ ابِيْت عَلى حَسَكِ السَّعْدانِ مُسَهَّداً، اوْ اجَرَّ فِى
اْلَاغْلالِ مُصَفَّداً، احَبُّ الَىَّ مِنْ انْ الْقَى اللَّهَ وَ رَسُولُهُ
يَوْمَ الْقِيامَةِ ظالِماً لِبَعْضِ الْعِبادِ وَ غاصِباً لِشَىءٍ مِنَ الْحُطامِ: «به خدا سوگند، اگر شب را به روى خارهاى جانگداز «سعدان»
بيدار بسر برم، و (روزها) در غل و زنجيرها بسته و كشيده شوم، برايم خوشتر است از
اينكه خدا و رسولش را روز قيامت در حالى ملاقات كنم كه به بعضى از بندگان ستم
كرده، و چيزى از اموال دنيا را غصب نموده باشم» [1]
على عليه السلام بعد از اين جملهها داستان معروف برادرش «عقيل» را به ميان
مىآورد، كه از شدّت فقر و پريشانى به او پناه آورده بود، و تقاضا داشت بر خلاف
قانون عدل اسلامى چيزى اضافه بر سهمش از بيتامال به او بدهد.
امّا امام قطعه آهنى را در آتش تفتيده مىكند، و نزديك دست او مىبرد، و
هنگامى كه ناله عقيل بلند مىشود، به او مىفرمايد: تو چگونه از اين آتشى كه حكم
بازيچه را دارد فرياد مىكشى؟ امّا مرا به سوى آتشى مىكشانى كه خداوند جبّار با
شعله خشم و غضبش آن را برافروخته است! [2]
امواج نيرومند و تكاندهنده ايمان به معاد و تأثير آن در اجراى عدالت و مقاومت
در برابر هرگونه انحراف و گناه در اين كلمات به وضوح به چشم مىخورد، و نمونه
زندهاى است از تجلّى ايمان به رستاخيز و دادگاه عدل الهى در اعمال انسان.
2- در حديثى از اميرمؤمنان على عليه السلام مىخوانيم: مَنْ ايْقَنَ بِالخَلَفِ جادَ بِالَعطَيّةِ: «كسى كه يقين به جانشين (و پاداش قيامت) داشته باشد در بخشش سخاوتمند خواهد
بود». [3]
اين حديث نيز به خوبى نشان مىدهد كه ايمان به معاد، انسان را سخاوتمند و
بخشايشگر مىسازد.
3- در غررالحكم از همان حضرت در عبارتى صريح و آشكار مىخوانيم كه فرمود: اجْعَلْ هَمَّكَ لِمَعادِكَ تَصْلُحْ: «همّ خود را در معاد قرار ده تا صالح شوى». [4]