و گاه
مىفرمايد: يَوْمَ يَقُومُ النّاسُ لِرَبِّ الْعالَمينَ:
«آن روز كه مردم در برابر ربالعالمين قيام مىكنند».
(مطففين 6).
و گاه
مىگويد: يَوْمَ يَقُومُ الرّوُحُ وَ الْلائِكَةُ: «آن روز كه
فرشته بزرگ خدا روح و فرشتگان ديگر قيام مىكنند». (نبأ 38).
و گاه
مىفرمايد: يَوْمَ يَقُومُ الأَشْهادُ: «در آن روز
كه گواهان قيام مىكنند». (غافر 51).
آرى آن روز
روز قيام و بپاخاستن است:
روز قيامت
ساعت، قيام حساب، قيام مردم، قيام فرشتگان، قيام گواهان روز قيام و قيام هر چيز.
جالب اينكه
در ميان اين تعبيرات تعبير قيام الساعة مفهوم خاصى دارد، زيرا ساعت همانگونه كه
گفتيم به معناى جزئى از زمان است، آيا زمان هم بپا مىخيزد؟ بعضى معتقدند كه اين
تعبير دليل بر اين است كه روز قيامت خود گويى موجود زندهاى است كه قيام و برپايى
براى او تصور مىشود (دقت كنيد).
***
2- احياء موتى
زنده كردن
مردگان عنوان ديگرى است كه در آيات مربوط به معاد به طور وسيع و گسترده به چشم
مىخورد، و چنانكه به خواست خدا در بخش دلايل معاد خواهد آمد بسيارى از اين دلايل
روى همين عنوان تكيه مىكند، و از طرق گوناگون امكان زنده شدن مردگان را بعد از
مرگ نشان مىدهد.
از جمله در
آيه مورد بحث بعد از آنكه قرآن مجيد سه مسأله مهم را يادآور مىكند (مسأله آفرينش
انسان از خاك، و تطورات و دگرگونىهاى دوران جنين، و زنده شدن زمين بعد از نزول
بارانهاى حياتبخش) مىفرمايد: «اين به خاطر آن است كه بدانيد خداوند حق است، و
مردگان را زنده مىكند و بر همه چيز قادر است» (ذلِكَ
بِانَّ اللَّه هُوَ الْحَقُّ وَ انَّهُ يُحْيِى الْمَوْتى وَ انَّهُ عَلى كُلِّ
شَىءٍ قَديرٌ).
«حقّ» به معناى واقعيت و ثبوت است،
و تعبير فوق به گفته «الميزان» نشان مىدهد كه خداوند عين واقعيت است، نه اينكه
وجودى است داراى واقعيت، او عين ثبوت و عين حقيقت است، بلكه حقانيت و ثبوت هرچيز
در عالم از بركت وجود اوست. [1]