درجه دوزخيان داشتند كه با اعتقادات امروز شباهت زيادى دارد.
به گفته «ويل دورانت» آنها معتقد بودند كه در ماوراى مرگ، «دوزخ» و «تطهيرگاه»
(اعراف) و بهشتى وجود دارد، و همه ارواح ناچارند پس از مرگ از پلى بگذرند كه پليد
و پاكيزه را از يكديگر جدا مىسازد، ارواح پاكيزه در آن طرف پل به سرزمين «سرور»
فرود مىآيند ... و در آن جايگاه جاودانه با «اهورامزدا» در نعمت و خوشبختى به سر
مىبرند، ولى ارواح پليد نمىتوانند از اين پل بگذرند و در گودالهاى دوزخ سرازير
مىشوند، آنها هرچه بيشتر گناه كرده باشند، گودال دوزخى آنان عميقتر است! [1]
همان گونه كه ملاحظه مىكنيد آنها جزئيات بيشتر و دقيقترى درباره زندگى پس از
مرگ ارائه مىدادند.
ه- «چينيها» نيز ايمان به زندگى پس از مرگ را در لابهلاى
عقايد خود اظهار مىداشتند: «ويل دورانت» مىگويد: مذهب آنها اميد بخش از امداد
خدايان و وصال بهشت بود، و خداى «آميتابا» فرمانرواى بهشت مىشد (خدا در اينجا
ممكن است اشاره به فرشته باشد). [2]
در جاى ديگر مىخوانيم: آنها معتقد بودند ارواح كسانى كه به مرگ طبيعى
مردهاند خاصه اگر صالح نيز باشند كم كم با تقديم هدايا و قربانيها و تشريفات ديگر
به ارواح بسيار عالى و آلهه (فرشتگان) تبديل مىشود. [3]
***
و «ژاپنىها» نيز در اين عقيده با ديگران همصدا بودند: «آيين بودا وقتى به ژاپن رسيد از
ابر بدبينى پوشيده بود ... اما به زودى در زير آسمان ژاپن دگرگونى پذيرفت، و داراى
خدايان نگهبان (فرشتگان نگهبان) و مراسم خوشايند ... و بهشت آرامبخش شد، البته از
دوزخ و ديور نيز محروم نماند». [4]
باز در اين زمينه مىخوانيم: آيين «ماهايانا» در حالتى به ژاپن رسيد كه از
آيين بودائى فاصله بسيار زيادى پيدا كرد، عقائد تسلّى بخش و بهشت و دوزخها ... با
خود به همراه آورد. [5]