زمين كسى را غصب نكردهام، شير از دهان اطفال شيرخوار نگرفتهام، هيچ نهرى را
قطع نكردهام، من پاكم پاك! ...
اى داوران! امروز كه روز حساب است اين مرحوم را راه دهيد كه گرد گناه نگشته،
دروغ نگفته، بدى نمىداند چيست، در زندگى و معاش جانب حقّ و انصاف را فرو نگذارده،
اعمال او مورد توجه مردم، و موجب خشنودى خدايان بوده، او گرسنگان را پوشانيده، در
راه خدا قربان كرده، به اموات غذا رسانيده، دهانش پاك است، و هر دو دستش نيز پاك.
مورخ مزبور (آلبرماله) پس از نقد اين سخن مىگويد: از اين عبارات به خوبى روشن
مىشود كه مردم مصر گناهان كبيره و حسنات و مستحبات را چگونه تشخيص مىدادهاند. [1]
بايد به اين سخن بيفزاييم كه از اين عبارات نيز ضمناً معلوم مىشود كه آنها هم
عقيده به حساب الهى داشتند، و هم ميزان سنجش اعمال، و هم باغهاى بهشت، ضمناً اين
عبارات شبيه نوعى تلقين بوده است كه امروز براى اموات معمول است، و اشارات
پرمعنايى است، به پاكسازى زندگان از هرگونه آلودگى به گناه، و نيز اهميّت گناهان
را نسبت به يكديگر روشن مىسازد.
خلاصه اينكه مصريان بنا به گواهى تاريخشان اعتقاد عميقى به مسأله حيات بعد از مرگ داشتند، هرچند
آن را با خرافات زيادى آميخته بودند، از جمله اينكه آنها بجاى گذاشتن ابزار و
لوازم زندگى و مواد غذائى در قبرها، تصاوير و مجسّمهها و نقّاشىهايى از آنها را
در گورها مىگذاشتند، و معتقد بودند اين تصاوير و نقّاشىها مىتواند جاى اصلى آن
را بگيرد.
در بعضى از مقابر تصوير مزرعه، و در بعضى صحنه پختن نان، و در بعضى منظره كشتن
گاو، يا گوشت پختهاى كه در ظرف نزد مهمانان گذاشته مىشود، به نظر مىرسد [2] مسأله موميائى
كردن اجساد مردگان، و ساختن قبرهاى بسيار محكم همچون اهرام مصر، نيز در همين رابطه
بوده است.
هدف اين بوده است كه اجساد خود را پس از مرگ تا موقع حشر، سالم نگاه دارند و
در موقعى كه روح به بدن عودت مىكند وسائل تعيشى داشته باشند (و لذا) انواع
خوراكىها و مجسمههايى از نانواها و آشپزها، و انواع وسائل دفاع و جواهرات، در
درون قبر و كنار جسد مىگذاشتند، و چون اين قبور
[1]. «آلبرماله» تاريخ ملل شرق و
يونان، جلد 1، صفحه 74.