مىدهيم تا عذاب را بچشند». (نساء- 56) در پاسخ سؤال «ابن ابى العوجاء» كه
سؤآل كرد: ما ذَنْبُ الغَير؟: گناه آن پوستهاى ديگر چيست كه ... بايد بسوزند؟!
امام در پاسخ فرمود: هِىَ هِىَ وَ هِىَ
غَيْرُها: «پوستهاى نو همان پوستهاى سابق است و در عين
حال غير آن است».
ابن ابى العوجاء تقاضاى توضيح بيشتر كرد و عرض نمود: مثالى از امور دنيا در
اين زمينه براى من بزنيد! امام فرمود: ارَأَيْتَ
لَو انَّ رَجُلًا اخَذَ لَبِنَةً فَكَسَّرَها ثَمَّ رَدَّها فى مَلْبَنِها، فَهِىَ
هِىَ وَ هِىَ غَيْرُها!: «اين همانند آن است كه كسى
خشتى را بشكند و خرد كند، دو مرتبه آن را در قالب بريزد و به صورت خشت تازهاى
درآورد، اين خشت همان خشت اوّل است، و در عين حال غير آن است»! (ماده اصلى آن همان
است ولى صورت آن شبيه صورت سابق است). [1]
***
2- شبهه آكل و مأكول
سؤال ديگرى كه در اين بحث مطرح شده همان شبهه «آكل و مأكول» است كه در حقيقت
يكى از پيچيدهترين مباحث معاد جسمانى است.
توضيح اينكه: گاه اتفاق مىافتد كه اجزاى بدن انسانى، جزو
بدن انسان ديگرى مىشود، خواه به صورت مستقيم باشد، مثل اينكه در زمان قحطى كسى از
گوشت انسان ديگرى تغذيه كند، يا به صورت غير مستقيم مثل اينكه بدن انسانى خاك شود
و مواد غذايى، و ميوهها) تغذيه كند، و يا حيوانى آن گياه را بخورد، و انسانى از
آن حيوان تغذيه نمايد، حتّى امكان دارد كه بعضى از اجزاء بدن انسان تجزيه و تبديل
به بخار و گاز شود و انسان ديگرى از طريق استنشاق آن را وارد بدن خود سازد.
اين نيز ممكن است كه تمام بدن يك انسان تدريجاً جزء بدن انسان ديگرى شود.
حال اين سؤال پيش مىآيد كه به هنگام بازگشت روح به بدن اين اجزاء، جزء كدامين
بدن خواهد بود؟
اگر جزء بدن اوّل شود، بدنهاى ديگر ناقص مىگردد، و اگر جزء بدنهاى بعد شود،
چيزى براى بدن اوّل باقى نمىماند، به علاوه ممكن است يكى از اين دو نفر انسان خوب
و ديگرى انسان بدكارى باشد تكليف
[1]. بحارالانوار، جلد 7، صفه 38،
حديث 6- همين معنا در حديث ديگرى با مختصر تفاوتى آمده است (همان مدرك، صفحه 39،
حديث 7) در نورالثقلين نيز حديث فوق ذيل آيه 56 نساء (جلد اوّل صفحه 494 آمده
است).