اين واژه هنگامى كه در مورد خداوند به كار مىرود چند معناى دارد:
كسى كه طاعت كم را مىپذيرد و ثواب بسيار مىدهد، يا نعمت فراوان مىبخشد و به
شكر مختصر راضى مىشود، و در حقيقت به معنا جزا و پاداش عمل دادن است، امّا نه به
مقدار عمل بلكه به مقدار لطف پروردگار.
بعضى مانند مرحوم كفعمى در مصباح و مرحوم صدوق در توحيد معتقداند كه شكر هنگامى
كه در مورد خداوند به كار مىرود جنبه مجازى دارد.
ولى اگر معناى لغوى آن را آن گونه كه در كتاب العين آمده است همان شناخت
نيكىها بدانيم، در مورد خداوند نيز به صورت حقيقى به كار مىرود.
پيامى كه اين وصف الهى به ما مىدهد از يك سو توجّه به حق شناسى خداوند است كه
او چنان بزرگوارى است كه در برابر كمترين عمل صالح بزرگترين پاداش را مىدهد و به
اين طريق از بندگان خود تشكر مىكند! توجّه به اين حقيقت انگيزه مهمّى براى حركت
به سوى نيكى و پاكى است.
و از سوى ديگر به ما نيز مىآموزد كه چگونه در مقابل نعمتها و خدمات ديگر
پاسخگو باشيم، نه تنها زحمات آنها را در مورد خود فراموش نكنيم، بلكه در مقام
پاداش و جبران هرگز مقيد به مساوات و برابرى نباشيم.
در دعائى از امام صادق عليه السلام مىخوانيم: «يا مَنْ يَشْكُر الْيَسيْرَ وَ يَعْفُو عَنِ الْكَثيْرِ، وَ هُوَ
الْغُفُوْرُ الرَّحيمُ، اغْفِر لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى ذَهَبَتْ لَذّتُها وَ
بَقيَتْ تَبِعَتُها!»: «اى كسى كه نعمت كم را تشكر
مىكنى، و از گناه بسيار مىگذرى و آمرزنده مهربانى،