حاصل از آن همه شما را بر زمين فرو مىافكند، و كوه را متلاشى مىسازد، چگونه
انتظار داريد ذات بىمثال خدا را ببينيد؟!
در واقع اين تجلّى الهى هم پاسخى براى آنها بود و هم مجازاتى!
آخرين سخن اينكه: چرا موسى عليه السلام بعد از آن كه به هوش آمد تقاضاى توبه
از پيشگاه الهى كرد؟
اين تقاضا دو دليل مىتواند داشته باشد: نخست اينكه همانطور كه او تقاضاى
رؤيت را به عنوان نمايندگى از سوم قوم بنىاسرائيل مطرح كرد، تقاضاى توبه را نيز
به همين صورت اظهار داشت.
ديگر اينكه: موسى عليه السلام نگران اين بود كه همين مقدار نمايندگى از
بنىاسرائيل نيز ممكن است ساحت مقدّس ايمان او را آلوده كند، لذا براى قداست هرچه
بيشتر، توبه كرد و اظهار ايمان نمود.
باز در اينجا مىبينيم فخر رازى در گرداب تعصب غرق شده، و نه تنها دلالت آيه
را بر محال بودن رؤيت خداوند انكار كرده، بلكه اصرار دارد بگويد آيه از جهات مختلف
دليل بر جواز رؤيت است! سپس مطالبى عنوان نموده كه به راستى نه صرف وقت براى طرح
آن سزاوار است و نه نيازى به پاسخ دارد كه نمونه آن را در تفسير آيه گذشته مشاهده
فرموديد.
***
تفسير سومين آيه ضمن تفسير آيه دوم
معلوم شد، و براى توضيح بيشتر مىافزائيم: خداوند اين تقاضاى بنىاسرائيل را كه به
موسى عليه السلام گفتند خدا را