در سومين آيه در حالى كه اشاره به وضع
روز رستاخيز مىكند مىفرمايد: «و (در آن روز) همه چهره ها در برابر خداوند زنده
پاينده، خاضع مى شود؛ و آن كه بار ستمى بر دوش دارد، مأيوس (و زيان كار) است»: وَ عَنَتِ الْوُجُوْهُ لِلْحَىِّ الْقَيُّوْمِ وَ قَدْ
خابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْماً
«عَنَتْ» از ماده «عَنْوَة» به معناى
خضوع و ذلت آمده، و لذا به اسيران «عانى» مىگويند، چرا كه در دست اسير كننده خاضع
و ذليل است.
در اينجا خضوع و ذلت به «وجوه» (صورتها) نسبت داده شده، زيرا شريفترين عضو
انسان صورت او است، بعلاوه آثار مسائل روانى از جمله خضوع قبل از هر چيز در چهره
انسان ظاهر مىشود.
تكيه بر عنوان «حى» و «قيوم» در مسائل مربوط به جهان ديگر اشاره لطيفى به اين
حقيقت است كه حيات جاويدان و قيّوميت خداوند در آن روز از هميشه ظاهرتر و آشكارتر
است، در آن روز ضعف و ناتوانى انسان و وابستگى او به ذات پاك خداوند واضحتر و
روشنتر مىشود زيرا همه انسانها بعد از مرگ زنده شده، و عجز و ناتوانى آنها در
آن دادگاه بزرگ، و نيازشان به لطف پروردگار بر كسى پوشيده نخواهد بود.
***
چهارمين آيه خدا را به عنوان وجود
زندهاى كه هرگز نمىميرد توصيف كرده،