اين نوع زندان بيشتر در مورد كودكان است كه مشمول قوانين نيستند، ولى اگر
آزادى مطلق نيز به آنها داده شود سوء استفاده كرده و راه انحراف را در پيش
مىگيرند، لذا در مقابل پارهاى از گناهان آنها را به زندان مىافكنند تا تأديب و
تربيت شوند.
5- زندان سياسى
معمولًا زندانى سياسى به كسانى مىگويند كه فعاليتهاى سياسى آنها مخالف مصالح
جامعه و نظام موجود است گاهى نيز مخالف مصالح جامعه نيست بلكه موافق آن است ولى با
مصالح يا مطامع رژيم خودكامه حاكم تضاد دارد مانند زندانيان سياسى در بسيارى از
كشورهاى دنياى امروز كه افراد مخالف را هر چند در مسير حق باشند به زندان
مىافكنند.
6- زندان استحقاقى
منظور از استحقاق در اينجا گرفتن حق است، مثلًا گاه كسىطلبى از ديگرى دارد كه
او در عين توانايى بر پرداخت، از اداء دين خوددارى مىكند؛ در اينجا گاهى بدهكار
را زندانى مىكنند تا تحت فشار قرار بگيرد و حاضر به اداى حق طلبكار گردد؛ البته
بايد به محض اينكه آمادگى براى اداى دين پيدا كرد از زندان آزاد شود؛ چون هدف و
فلسفه زندان او پايان يافته است.
7- زندان حفاظتى
اين نوع زندان كه به ندرت ممكن است صورت پيدا كند؛ در مورد كسانى است كه مردم
از آنها سخت عصبانى هستند؛ به طورى كه اگر آزاد بمانند جانشان به خطر مىافتد، در
حالى كه اگر مرتكب گناهى هم شدهاند؛ مستحق اعدام نمىباشند، دراينجا حكومت كه